هزاران زن مثل من
هزاران زن مثل من

هزاران زن مثل من

خانوادگی

مسافرت و بعدش

سلام به دوستان خوبم  عبادتهاتون قبول حق مسافرت مجموعا " خوب بود خوش گذشت علاوه بر زیارت حرم امام هشتم و فیض معنوی که بردم در کنار خواهرم و خانواده اش برای روحیه ام  خیلی خوب بود  یک روز هم رفتیم کوه سنگی چقدر خوب بهش رسیدن البته اون بافت قدیمی اش از بین رفته بود وما دنبال مغازه میگشتیم که ظروف سنگی بخیرم که دیدم خبری نیست از اطلاعات پرسیدیم گفتن داخل پارک چند تا غرفه هست اما چیزی برای خرید مورد پسندمون قرار نگرفت اما پله های که برای خود کوه گذاشتن خیلی خوبه ادم میتونه تا بالای کوه بره البته ما تا وسطها بیشتر نرفتیم مقبره نادر هم رفتیم دختر خواهرم که رشته تاریخ میخونه براش خیلی جالب بود و تمام نوشته ها رو خوند  یک روز هم شیرین عسل موند خونه با شوهر خواهرم و ما خانم ها رفتیم سرزمین موجهای ابی  خوش گذشت ولی اینقدر می گشتن که ادم از رفتنش پشیمون میشد ولی بعد که رفتیم داخل خوش گذشت - روز اخر هم که رفتیم حرم برای خداحافظی اینقدر این خدام میگفتن اینجا  نایستید اونجا نشینید واقعا کفرم در اومد به یکیشون گفتم چرا اینقدر اذیت میکنید میگید برو رو فرش بشین اگر جا بود که میرفتم بعدش هم رفتم یک گوشه روی سنگ نشستم دعا و نماز خوندم به خواهرم گفتم من میرم خونه پیش خودم فکر کردم همه ادمهایی که میان اینجا دل شکسته ان و خیلی تنها امیدی که براشون مونده توسل به امام رضاست چرا باید باهاشون اینطور رفتاربشه حالا روز اول که شیرین عسل همراهم بود گفتم بشینه بیرون روی فرش تو حیاط تا من برگردم رفتم زود برگشتم دیدم نیست داشتم  میامدم جلوتر که دیدم بایکی از همین خانمها خدامه مشاجره میکنه مامان اومد دارم میرم که بهش بگم اینجام همین موقع من رسیدم حال اینکه چندتا اقای دیگه هم روی فرش نشسته بودن  چون افتاب بود و کسی برای نماز اونجاها نایستاده بود بهرحال بنظرم خوبه طوری برنامه ریزی شه که هم نظم رعایت بشه و هم  مردم اذیت نشن این چند روز هم که اومدم اسیر خرابی دستشویی که به طبقه پایین نشت میداد بودم تقریبا بصورت موقت درست شد ولی باید کلا کف بردارن و تعمیر اساسی شه امیدوارم که فعلا دیگه نشت نکنه چون همسایه پایین یک اقاو خانم خیلی مسن هستن باخانمه دوست شدم پسربزرگم هم یک چند روز رفته بود خونه عموش بعد هم که اومده میگه پسر عموم برده من خونه خاله 000 پیاده کرده میگه  مامانت همین الان پست سر من حرف میزنه اگر طوری بشی  پوست من میکنه ( اون فکر میکنه ما خونه خواهرم زندگی میکنه) مثلا در خونه پیاده کرده ( نمیدونستم اینقدر ابهت دارم) بعدش میگه مامان باعمه ف  حرف نزن که  پسر عموم اینطوری نگه گفتم مادر من  دیگه اصلا به هیچکس زنگ نمیزنم عمه ات هم عید خودش اداره بهم زنگ زد من کاری به هیچکدام ندارم 0 راستی چند روز پیش دختر خواهر ایستاده بوده تاکسی بگیره بره مترو منظر دوستاش بوده که بیان شوهرم دیده بود نگه داشته با دختر خواهرم احوال پرسی کرده گفته برسونمت اونم تشکر کرده گفته منتظر دوستام هستم گفته تعارف میکنی فکر کنم اومده بوده از دور خونه ببینه  نمیدونم یعنی اینقدر پر رو که میخواد اگر خونه تمام شد بیاد اونجا زندگی کنه البته قانونا نمی تونه ولی اگر اثات ها برداره بیاره چکار باید بکنم نمیدونم فکرم مشغول شده  راستی امروز صبح دست چک ها و مقداری از اسناد هم که تو اثاث کشی گم کرده بودم پیدا کردم و ذوق مرگ شدم0

نظرات 16 + ارسال نظر
پرستو چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 15:04 http://ba-bahar.blogfa.com

زهرا جون.اون خونه در حال ساخت به نام توئه؟

سلام پرستو جان بله عزیزم خونه به نام منه کلا این اقا از روز اول ازداوج تو خونه من زندگی کرده

قلی چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 18:09 http://blogeh.mihanblog.com

سلام
زیارت قبول انشالله که روزهای خوبی پیش رو داشته باشی.

سلام متشکرم شما هم روزهای خوشی داشته باشی همراه با ارامش

ن چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 18:25

این هم یک خاطره قدیمی از امام رضا
هنوز حرم به این شکل در نیامده بود مردم خودرو ها شون را تا نزدیکی حرم می بردند و پارک می کردند
یک آقایی می خواست وسیله شو تقریبا تو حیاط ببره که یکی از اون خدام ها مانع شد و بگو مگو بالا گرفت و چند حرف بی ادبانه هم رد و بدل شد
خدام برگشت به اون آقاهه گفت اونم با لهجه ی مشدی
تو زائر امام رضایی ؟
مرد هم بادی تو عبعب انداخت گفت بله
انتظار داشت که خدام او را راه بدهد
که خدام به او گفت نه تو زائر هارون الرشیدی

سلام خاطره تون جالب بود بعضی ها واقعا همیشه طلبکاران جواب خدام هم دندان شکن ولی اقای ن من دلم میخواست کسی بهم کاری نداشته باشه و حرم هم خلوت بود و تذکر اونها بنظرم بی مورد بود اقای ن دلم میخواد نظرتون راجع همسرم و اومدن گاه به گاهش به خونه سابق بدونم

ساراازکرمانشاه چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 22:23 http://dokhtarechagh.mihanblog.com

سلام طاعات قبول انشالله سفرمکه وکربلاوسوریه ومجددمشهد
ودبی ومالزی وآنتالیا
دعامون کردی دیگه؟آره

سلام سارا عزیزم ممنون بله اگر قابل باشم همه دوستان دعا کردم انشااله همه به خواسته هاشون برسن

عسل نصیری جمعه 28 تیر 1392 ساعت 14:52 http://asalnasiri.blogfa.com

سلام زهرا خانوم جان خوبید زیارت وطاعات وعبادات قبول باشه ایشالا
ار بابت پیدا شدن دسته چک و وسایل خوشحالم همسرتونم خیلی دل خجسته ای دارن بعد اینهمه اتفاقات بازم بفکر همخونه گین

سلام عسل جان متشکرم طاعات شما هم قبول باشه واقعا از پیداشدن دسته چک ها خیلی خوشحالم چون باید کلی دوندگی میکردم تا دوباره بگیرمشون من هم که که حوصله اینکارهارو ندارم شوهرم واقعا دلش خجسته اس نمیدونم شاید هم من تو زندگی اینقدر کوتاه اومدم که اون اینهمه گستاخ شده و بعد این افتضاح که بار اورده تصور میکنه دوباره می تونه برگرده

عزیزجان من برگشتم لینکتو هم کردن زیارت قبول

سلام شیرین جان ممنون خوش اومدی نوشته هات خیلی دوست دارم خیلی روان و شیوا می نویسی خودت هم مثل من زیادی به اطرافیانت رسیدگی میکن امیدوارم که خوب وخوش باشی زود میام نوشته هات بخونم ولذت ببرم

ن شنبه 29 تیر 1392 ساعت 16:46

کفگیرش ته دیگ خورده و از اونجایی که میدونه شما حوصله و وقت آژدان کشی را ندارید خوب خواب هایی دیده
اگه بصورت صوری هم شده اجاره ش بدی و مدتی اونجا ساکن داشته باشه اونم دمش را کول می گذاره و می ره

سلام متشکرم هنوز که خونه تمام نشده من به همه( خانواده اش ) گفتم که دیگه اونجا زندگی نخواهم کرد و میخوام بفروشم، البته میخوام اگر بشه رهن بدم با مزایای پایان بازنشستگی و پس اندازم یک اپارتمان بخرم با بچه ها زندگی کنم

مطهره دوشنبه 31 تیر 1392 ساعت 16:04

سلام.زیارت قبول.ایشالله سفر مکه و کربلا یه سوال؟؟مگه همسرتون از اون خانوم جدا شده؟؟؟

سلام مطهره جون متشکرم انشااله مکه و کربلا برای شماهم قسمت شه، شوهرم با اون خانم ازدواج رسمی نکرد دوست بودن اون زن زرنگ تر از این که خودش اسیر ازدواج کنه اون فقط دنبال پول هست و با قهر و اشتی و گفتن دورغ های غجیب وغریب مرتب به مقصودش میرسه شوهر من هم ادم خیلی ساده ایی که فکر میکنه خیلی زرنگه و خودش اسیر دست این زن کرده

سارا چهارشنبه 2 مرداد 1392 ساعت 11:37 http://alijoon.niniweblog.com

سلام زهرا جون
میشه به وبم سر بزنی؟پسرم توی مسابقه نی نی شکمو شرکت کرده و به رایتون خیلی خیلی نیاز داره.
فقط کافیه عدد118 رو به شماره 20008080200 پیامک کنید.
اگه با چند تا شماره هم این کار رو بکنید که خیلی خیلی ممنون میشم[قلب][بوسه]
تو رو خدا رای بدیدا[تشویش]
راستی به قید قرعه به یک نفر از رای دهنده ها مبلغ 100000 تومن هم جایزه میدن[چشمک]
[گل][گل][گل]

سلام سارا جون همین الان بهش رای دادم وبلاگت هم اومدم انشااله که برنده شه گل پسرت ما هم با دعای خیرت این ماه مبارک یا د کن

hlfv ufhs شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 15:38 http://www. ojadashte . blogfa . com

زری بانو سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 03:39 http://samsamshiraz.blogfa.com

ای تو بهترینم!

حرف های دلم...

به پاس مهربانی های سرشار توست !

تویی که مثل خوبی

برای من زیباترینی ...

سلام شب های قدر به یادتون بودیم

سلام دوست خوبم متشکرم از متن زیبایی که برام نوشتی وممنون که شبهای قدر به یادم بودم من هم برای همه دوستان دعای خیر کردم و از خداوند متعال خواستم که سرنوشت خیر برامون رقم بزنه

سارا چهارشنبه 9 مرداد 1392 ساعت 11:40 http://hametalasham.blogfa.com/

رسیدن بخیر
منم دوست نمی دارم بعضی وقتا این گیر دادنارو ولی خودم یه زمانی حرم می رفتم گاهی مجبوره آدم که به همه بگه اون قسمت نشینن مثلا
چون نشستن یک نفر همان و بقیه هم همان بعد به سرعت مسیر بسته میشه و آمام رضام که عاشق و محب زیاد داره بقیه اذیت میشن چون مسیرشون بسته میشه
کلا سخت گیری زیاد و تذکر با صدای بلندشون غلطه میشه با آرامش و مهربونتر هم وظیفه رو انجام داد
فکرای منفی اذیتت می کنه؟ من که فکر می کنم شما یه زن قوی هستی که ابهتت اجازه نمیده یه آدم مشکل ساز از یه کیلومتریت رد شه چه برسه به این که بخواد بیاد همخونه شه باهات

سلام سارا خانم نمیدونم شاید هم من حساس شدم ولی اون وقت صبح خلوت بود و لزومی به تذکر نبود ساعات شلوغ خوب حق دارن سارا جون من نهایت خودم میکنم که افکار منفی از خودم دور کنم الان هم خیلی بهترم همه فکر میکن من زن قوی هستم حتی اطرافیانم ولی باور کن دیگه کم اورد

ساراازکرمانشاه جمعه 11 مرداد 1392 ساعت 00:54

اوج محبت را نمی توان با پیام تقدیم کرد

اما از همین فاصله ما مخلص خوبانیم

سلام ساراجون قربون محبتت،ماازاین فاصله بیشتر مخلصتیم

ساراازکرمانشاه شنبه 12 مرداد 1392 ساعت 21:34

سلام به تو که وجودت صفاست

سلام سارا جون قربون معرفت و صفای خودت برم

ملی دوشنبه 14 مرداد 1392 ساعت 12:21

سلام
از صبری که داری خوشم میاد و همیشه تحسینت میکنم بدون که خدا همیشه باتواه
مثل یه مرد 2 تا بچه ات را به دندان میکشی و خونه و زندکیت رو خودت اداره میکنی هم مادری براشون و هم پدر .
التماس دعا ازت دارم

سلام ملی عزیز متشکرم محتاجیم به دعا قابل باشم همه دوستان بخصوص شما رو دعا میکنم

ساراکرمانشاه شنبه 19 مرداد 1392 ساعت 00:44

عید فطر بر شما مبارک...

سلام سارا جون عید شما هم مبارک باشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد