هزاران زن مثل من
هزاران زن مثل من

هزاران زن مثل من

خانوادگی

سالی که گذشت

سلام به دوستای خوبم، این روزها رفتار گنج زندگی کمی بهتر شده 0 و شیرین عسلم هم که کلاس های خصوصی عربی ، و ریاضی داره میره و مجموعا راضیه خودم هم طبق معمول میرم اداره میام 0 البته تو سالی که گذشت سعی کردم خودم و بچه هام زندگی ارامی داشته باشیم 0  امسال بعدا ز سه سال ازمایش سالانه رو  که هر خانمی برای چک کردن سلامیتی باید  انجام بده رو دادم و خوشبختانه مشکلی نداشتم 0 گنج زندگی هم که با اون غده های گردنش خیلی امسال من ترسوند اما اونم به خیر گذشت 0 گنج زندگی خیلی  سخت میاد پیش دکتر فکر کنم سر ماجرای غده ها خیلی ترسیده بود که مومد دکتر چون الان بیشتر از سه سال  هست که یکی از دندانهاش خرابه باور کنید چندین بار وقت گرفتم ولی حاضر نشده بیاد دندانپزشکی دو روز پیش هم یک وقت گرفته بودم که مجبور شدم کنسل کنم حالا جالب که خودش هم اذیت میشه و میگه  باید برم دندونم بکشم امیدوارم سال دیگه بتونم  این مشکلم حل کنم 0 واقعا زمام چقدر زود میگذره انکار همین دیروز بود که من متوجه تغییر رفتار شوهرم شدم درست سه سال پیش یعنی از اواخر سال 89 البته بعدا که به گذشته برمیگردم میبتم از اواسط سال 88 هم این رفتارها بوده ولی بخاطر اعتماد بیش از حد من به اون ( چون همیشه به من میگفت تو همه کس من هستی و عشق علاقه من از مرحله دوست داشتن گذشته و الان من به تو احتیاج دارم ) که الان فکر میکنم بزرگترین اشتباه من همین اعتماد بیش از اندازه بوده و بعدش هم مرگ پدرم که یک ضربه سخت بهم زد و حواس من ازتوجه به رفتار اون  منحرف کرد ( البته نمیدونم تاثیری در کل ماجرا داشت یا اگر زودتر می فهمیدم)  از سال 88 تا الان زندگیم مثل یک کابوسه که باور کردنش برام هنوزم سخته 0 مگر میشه ادم اینقدر دوگانه عمل کنه 0 امروز داشتم به اثاث کشی دوسال پیش فکر میکردم که با چه مصیبتی اینکار کردم ( از خدا میخوام برای هیچ کس پیش نیاره)الان که بهش فکر میکنم انکار چند روزقبل بود،2 سال پیش این موقع من و شیرین عسل خونه خواهر کوچکم بودیم و گنج زندگی با پدرش هنوز تو خونه ایی تقریبا خالی ، بیشتر وسایل برده بودیم خونه مادر شوهر خدا بیامرزم بودن هوا هم یکدفعه سرد شد اگر یادتون باشه روزهای اخر سال افت دمای شدید بعلت برف و باران منطقه غرب کشور حتی تو تهران هم مقداری برف اومد خیلی کم (گاز خونه رو هم قطع کرده بودن برای تخریب خونة)گنج زندگی میگفت مامان اونشب کاپشن و لباس گرم پوشیده بودم پتوی هم انداخته بودم ولی میلرزیدم پیش خودم فکر کردم خداکنه از سرما نمیرم 0 من خودم اون موقع کمر درد شدید گرفته بودم به پدرش گفتم که بیان خونه خواهرم یا برن خونه مامانم یا خونه خواهریا برادر خودش ولی اینکار نکرد وقتی به این چیزها فکر میکن قلبم اتیش میگیره این بچه چه گناهی کرده بود که باید این روزها سخت بگذرونه نمیدونم تو اینده اش چه تاثیری بگذاره این روزها که میبنم شاد وخندونه و با  معلم ها و دوستاش روابط خوبی داره خوشحالم امیدوارم که سختی هامون تموم شه و روزهای خوش از راه برسن 0 البته این ارزو برای همه دوستان دارم انشااله همه در سال اینده روزگار خوشی داشته باشن

نظرات 3 + ارسال نظر
naria سه‌شنبه 20 اسفند 1392 ساعت 19:30 http://nariaa.blogsky.com

مامان خانم
الهی بمیرم واست . منم گاهی از بعضی چیزا که گذشته عذاب وجدان میگیرم.
مامان جونم ناراحت نباش خودش بعدنا به این خاطره میخنده سعی کن یه باری که اینو میگه یه چیز بامزه توی خاطرش پیدا کنی و حواسشو بهش معطوف کنی واسه من که جواب میده همیشه موقعی که خیلی ناراحتم به یه چیز مسخره تو ناراحتیم میخندم.
ناز من ناراحت نباش

سلام ناری عزیز متشکرم از توصیه ات معمولا من خودم تو مسائل و مشکلات سعی میکنم به جنبه های مثبتش هم فکر کنم وخودم ارام کنم اومدم وبلاگت نظر گذاشته ولی نمیدونم چرا ارسال می زنم ارسال نمیشه بازم بهم سر بزن برات بهترین هارو ارزو میکنم

مطهره پنج‌شنبه 22 اسفند 1392 ساعت 00:42

انشالله سال خوبی داشته باشی .سرشار از موفقیت و شاد کامی

سلام مطهره عزیز ، متشکرم انشااله برای شما هم سال خوب و پر از شادی وسعادت و خوشبختی باشه

ن جمعه 23 اسفند 1392 ساعت 20:50

زندگی همین است خیلی زود تر از اونی که فکر می کنیم می گذرد
زندگی هم با تلخ و شیرنی اش تنوع دارد اگه قرار باشد همیشه تلخ باشد و یا همیشه شیرین آدم افسرده می شود
با تلخی هاش آدم باید کنار بیاید و اونو شیرین کنه
شیرینی اش را هم به خاطر بسپارد وقتی دلتنگ می شه بهش فکر کنه

سلام ، واقعا چه خوبه که ادم قدر این هدیه الهی بدونه و ارزش نهایت استفاده بکنه متاسفانه اکثر ما ادمها قدرش نمیدونیم در مورد افسردگی باید بگم که من بشدت دارم مبارزه میکنم که دچارش نشم خیلی موقع اصلا دلم نمیخواد از خونه برم بیرون و لی وقتی خودم مجبور میکنم برم بیرون خیلی احساس خوبی پیدا میکنم 0 امیدوارم که رندگی برای همه سرشار از خوشی و شیرینی باشه بخصوص برای شما دوست گرامی و خانوادتون.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد