هزاران زن مثل من
هزاران زن مثل من

هزاران زن مثل من

خانوادگی

امداد خودرو

سلام به دوستان خوبم این اخرین پست امسالم  میخواستم از اتفاقی که چهارشنبه کذشته برام افتاد بنویسم شاید شما هم کمی بخندید وهم تجربه ایی باشه . چهارشنبه یک ساعت مرخصی گرفتم برم مدرسه گنج زندگی ( پسر بزرگم ) باران هم میبارید و ترافیک شدیدی بودنزدیک ساعت چهار سررسیدم سرچهار راه دادمان شهرک غرب دیدیم یکی از این بچه های کار دیدیم اومده سرش کرده تو کاپوت توجهم جلب شد دیدیم بخار زیادی از ماشین بلند میشه به امپر اب نگا ه کردم دیدم از نصف رفته  چراغ که سبز شد پیچیدم تو بلوار دادمان پیاده شدم رفتم کاپوت زدم بالا ناخنم هم شکست  بدجوری رفتم یک شیشه اب که داشتم اوردم اولین جایی که  دیدم در داره رو باز کردم اب ریختم بعد  هم رفتم شیشه رو از نانوایی روبرو پر کردم اقایی کنار یک ماشین سنگین بود که سرگرم تعمیر بود بهش گفتم بیاد نگاه کنه به ماشین بنده خدا اومد اول اونم اب ریخت بعد گفت خانم مطمئن هستی این رادیات ماشینه گفتم نمیدونم خلاصه تو دوتا جای دیگه هم اب ریخت  .و باهم به این نتیجه رسیدم اونجا که اول اب ریختیم مال روغن بوده  اون اقا رفت و من موندم چکار کنم اول زنگ زدم به مدرسه که من نمیرسم بیام ۰ بعدش زنگ زدم به امداد خودرو و به اپراتور گفتم که ماشینم جوش اورده و من اشتباهی فکر کنم تو جای  روغن اب ریختیم ۰ و اونها هم یک نفر فرستادن وقتی بهش ماجرا گفتم تعجب کرد گفت این اولین بار که با این مشکل روبرو شدم زنگ زد  وکمک گرفت که چکار کنه باید   شنلگ باز کرد که اب تو موتور خودرو نره بعدش هم با چب و راست کردن فرمون تخلیه اش کرد .رو غن نداشت بریزه زنگ زد به همکارش که اون نزدیک بود براش روغن اورد و باز همان کار تکرار کرد باران هم میبارید شدید من هم خیس شده بودم واون دوتا میگفتن خانم اخه این چکاری بود کردی ۰ خوبه پمپ نسوزه من گفتم اولین جایی که در داشت باز کردم و اب ریختم بعدا فکر کردم که کارم اشتباه بوده وکلی خندیدیم اخرش هم  امدادگر اولی بنا به توصیه دومی رفت روغن بخره چون روغن تمام شده بود و من موندم تو ماشین حالا دوباره نیاز به دستشویی پیدا کرده بودم ( اول که ایستادم رفتم سرای محله شهرک غرب  )   این بار که رفتم تعطلیل شده بود. خلاصه برگشتم منتظر امدادگر شدم ۰ وقتی رسید یکبار دیگه روغن ریخت و تخلیه کرد و نهایتا روغن ریخت و گفت دیگه میتونم برم اگر دیدم فرمون سفت شده یا صدا میده برم روغنش عوض کنم . ۳۶ تومان پول روغن و دستمزد شد ۲۰ تومان انعام دادم شد ۵۶ تومان  خلاصه با اوضاع اسف بار ی تو ترافیک ساعت ۷ شب رسیدم خونه یک راست رفتم حموم ۰ ( حالا هر چقدر دلتون خواست به این گیج بازی من بخندید)  

 

پی نوشت : اون اقایی که اول اومد ماشین نگاه کرد . راننده ماشین سنگنیه بم میگفت چرا ۲۰۶ خرید خرجش زیاده با خودم فکر کردم خوبه یک ماشین خارجی درست حسابی ندارم وگرنه اونموقعه بهم چی میگفت ۰ 

 

 

 پی نوشت۲:  جو اداره مو ن خیلی وحشتناک شده خدا بخیر کنه اون هفته ریس قسمت به همکارهای دیگه  جر وبحث میکرد من سعی کردم خودم خیلی قاطی نکنم . شنبه اتشش دامن من  رو هم گرفت داشتم کاری که گذاشته بود انجام میدادم که گفت خانم ۰۰۰ براتون کار گذاشتم . گفتم دارم همون انجام میدم گفتم شاید ندید.لحن طوری بود که انکار باور نداشت  ومن دروغ میگم . گفتم میتونید بیاید ببیند۰ بعدش هم مانیتور چرخندم بطرفش  گفتم از همونجا هم میتونیید ببیند ۰ یکدفعه عصبانی شد و گفت چرا بامن اینطوری حرف میزنید ۰ و بعدش هم یکی اون گفت و یکی من اینقدر عصبایی شده بودم که هرچی این مدت حرف نزده بودم گفتم . سه سال رو اعصاب ما راه میری فکر میکنی چکاره ایی  مگر ما برده توایم هر کاری بهمون دادی انجام دادیم والا رئیس جمهور امریکا هم این قدر ادعاش نمیشه بعدش  هم رفتم دفتر رئیس اداره یکی از همکار اومده بود میگفت خانم ولش کن رییس که طرف تو رو نمیگیره گفتم عیب نداره به منشی گفتم دفتر که خلوت شده بهم زنگ بزنه به اتاق که برگشتم همکارها گفتن با هم بریم کمی منتظر شدیم دیدیم منشی زنگ نزد رفتیم دفترش و بعد از کسی که تو اتاقش بود رفتم تو و باهاش حرف زدیم برخوردش خوب بود انصافا ولی نتیجه این شد که فعلا این اقا تحمل کنیم البته گفتن که با ایشون هم حرف میزن که رفتارش درست کنه ۰ نمیدونم اگر اوضاع همین طور بشه سال دیگه با توجه به اینکه با لای ۲۰ سال سابقه دارم خودم بازنشست میکنم یکی از همکارها هم دنبال انتقالی به اداره دیگریه حالا ببینم سال بعد چی میشه چارت اداره هم قرار عوض بشه .

نظرات 3 + ارسال نظر
ن یکشنبه 3 فروردین 1393 ساعت 15:35

بالاخره مسئول است شما نباید اینطوری باهاش تا می کردی
باید می گفتی تموم شد میارم تا ببینید
معلومه حسابی از خرابی ماشین عصبی شده بودید
هر ماشینی یک دفترچه دارد حتما مطالعه اش کن اگه دو باره با این مشکل برخوردی درب رادیاتور را عوض کن
دختر من که یک بار پنچر کرده بود و ازم کمک خواست کمکش نکردم در عوض نحوه باز کردن چرخ و تعویض چرخ را نشونش دادم

سلام والا این اولین تجربه من با امداد خودرو بود 0 خوشبختانه تا الان که مشکلی نداشتم 0 دفتر چه رو چندین بار دم دست گذاشتم بخوانم اما امان از تنبلی و بطور جدی باید کامل بخونمش . تشکر از راهنمایی تون . درمورد دخترتون چه کار خوبی کردید من هم باید یک بار این کار بکنم تا اگر پنچر شدم بتوانم خودم تعویض انجام بدم در واقع شما به جای ماهی ، ماهیگیری رو یادش دادید .موفق باشید.

ملی دوشنبه 18 فروردین 1393 ساعت 13:25

سلام زهرا جان
سال نوت مبارک انشالله امسال پر از شادی و سلامتی و خوشی برات باشه .

سلام ملی عزیز م متشکرم برای شما هم سالی سرشار از خوشی سعادت و سلامت و خوشبختی باشه

زرین چهارشنبه 7 آبان 1393 ساعت 09:39

منم دقیقا یبار این اشتباهو کردم وتوموتور ماشین اب ریختم الان هم موجب خنده اطرافیانه تا حالا نشنیده بودم کسی غیر از من این اشتبا هو بکنه

سلام من هم فکر میکردم که فقط من این اشتباه کردم ولی شوهر دوستم گفته که این برای هر کسی ممکن پیش بیاد البته من غیر از این دوستم که بهش گفتم به کسی نگه و موقع گفتن به شوهرش هم اسمی از من نبرده و پسر کوچکم به کسی نگفتم چون اگر پسر بزرگم میفهمید تا عمر دارم سوژه خنده اش میشدم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد