هزاران زن مثل من
هزاران زن مثل من

هزاران زن مثل من

خانوادگی

توقع

سلام دوستان خوبم ، طاعتون قبول درگاه حق تعالی . این روزها با کم نشدن ساعت کار  در ماه رمضان اکثرا " میدونم که خسته و کم انرژی هستید من که به هیچ کارم نمیرسم ساعت 5 میرسم خونه یک ساعت میخوابم ( چون دیگه نمیتونم سر پا باشم )تا افطاری درست کنم و گاهی هم از بیرون تهیه میکنم0 وشام درست کنم . و جمع و جور کنم میشه ساعت یک  بعداز نصف شب همون موقع یک چیزی میخورم میخوابم سحر هم بیدار نمیشم 0 پسر ها م هم مشغولند بزرگه درسهای دانشگاه غیرحضوری خارج از کشو ر که قبول شده بودشروع شده و چون به زبان انگلیسی هم هست حسابی گرفتا رشده البته این باعث نشده که دست از بازیهای کامپیوتری و رفتن همراه با پدرش به ویلای عمه اش برداره این هفته گویا غیر از عمه و شوهر عمه و پسرم و پدرش و نوه 7 ساله عمه اش کس دیگه نبوده 0 زن عموش رفته مکه با خواهر و خواهر زادهاش و گویا به کسی هم نگفته و فکر کنم کلا میانه  همه شون با هم شکر آ ب باشه کلا اینها باهم که جمع میشن نهایتا سر مسائل پیش پا افتاده با هم درگیر میشن و بعد یکی واسطه میشه آشتی کنن0 پسر کوچکم هم میره کلاس بدنسازی با دوستش دیروز نزدیک200 هزار تومان براش لباس گرفتم عجب گرانی شده 0 هفته پیش خواهر شوهر بزرگه زنگ زده بود و هی میگفت چه خبر وسط صحبت مون تلفن قطع شد و هرچی خونه اش زنگ زدم کسی گوشی رو برنداشت فرداش دوباره خودش زنگ زد دوباره بین هر دو جمله میگفت چه خبر  من هم نگران شدم  حس کردم میخواد چیزی بگه اخرش گفت میخوام بیام پیشت با هم بیریم پیش رئیس کل تون برای استخدام نوه ام دود از کله ام بلند شد . گفتم والا من نمیتوانم باهات بیام اصلا ایشون به کسی وقت ملاقات نمیده بخصوص کارمندا . یک کم ناراحت شد گفت خوب خودم تنها میرم . من موقعی که کتابدار دانشگاه بودم ایشون استاد دانشگاه بودم و بامن با احترام و محبت رفتار میکرد وام هام زود امضا میکرد 0 گفتم پس زنگ بزن از منشی اش  وقت بگیر حالا از اون روز دیگه جرات نمیکنم تلفن جواب بدم . نمیدونم چه فکری با خودش کرده اگر اینطور باشه که هر کدام از کارمندا چند فامیل نزدیک دارن میارن برای استخدام حالا جالب اینجاس که حتی رشته این آقا پسر (نوه خواهر شوهرم) هم ربطی به سارمان ما که اقتصادی نداره  رشته اش محیط زیسته 0  نمیدونم چرا اینقدر از همدیگه توقع نابجا داریم واقعا اگر برام میسر بود اینکار میکردم و لی از اینکه تو  محذوریت اخلاقی قرار بگیرم بدم میاد 0 سال 76 هم همین بلا سر من اورد من تازه از مرخصی زایمان و بدون حقوق برگشته بودم و تعاونمون وسایل صوتی تصویری اورده بود و قسطی میداد البته به شرط اینکه افزایش سرمایه بدیم و من اون موقع شرایط مالی مناسب نداشتم  . یک روز دیدم این خانم با دخترش اومدن و گفتن  ما میخوام ویدئو قسطی بخریم و من مجبور شدم تعدادی چک بابت افزایش سرمایه و تعدادی هم برای اقساط ویدئو اونها بدم و بسختی تونستم امورات خودم بگذرونم البته اونها ماهانه اقساط رو بهم میدادن ولی افزایش سرمایه رو باید خودم میدادم و خیلی تحت فشار بودم 0ولی کاری بود که میتونستم ولی الان امکانش نیست باهاش مساعدت کنم و لابد الان هم از دستم ناراحت شده 0 

 موضوع دیگه که میخوام راجع به اش بنویسم اینکه مادر یکی از دوستام گفته زهرا نمیخواد شوهرش ببخششة؟ امروزهم یکی از دوستام همین به من میگفت و استدلالش هم داشتن دوتا پسر بود 0 حرف من اینه که شوهرم اصلا هیچ تلاشی برای این امر نکرده نه خونه ایی  تهیه کرده و نه درخواست بخشش و علتش هم اینکه اصلا خودش مقصر نمیدونه ؟ حالا این کار عاقلانه ایی که من اشتباه 20 سال پیش تکرار کنم و دوباره خودم خونه تهیه کنم ( اونموقع میگفت که عاشق ام هست و دوستم داره اما حالا چی)با توجه به شرایط الان ؟ میدونم بچه علاوه بر مادر به پدر هم احتیاج داره ولی به چه قیمت ؟ البته دوستم قبول کرد که با این شرایط  درست نیست که من دوباره  اشتباه قبل تکرار کنم باتوجه به بی اعتمادی که من الان نسبت به شوهرم دارم 0 نظر شما چیه؟

اس ام اس های طنز ماه رمضان

اس ام اس های طنز رمضان

  پیامک ویژه ماه مبارک رمضان 93

 

درسته که ما روزه نمیگیریم ولی دیگه اینقدر هم کافر نیستیم که اگه واسه افطاری جایی دعوت شدیم نریم !

*

******

*

آخ ترکیدم …
هیچی نگو دارم منفجر میشم …
(اولین جمله بعد از افطار)

*

******

*

 

روزه داران گرامی ، لطفا یک لیوان آب هویج بستنی را تصور بفرمایید …
عرض دیگه ای ندارم ، موفق و موید باشید !

*

******

*

 

قـربان هـلالت بـروم ای مـه شـوال
آورده ام از فـرط خوشـی در دو سـه تـا بـــال
ســی روز به امید وصالت سپری شد
خـم شد کمرم در رمضان همچو یکی دال
انســان از ایـــن روی بُـــود شـاد در این روز
چون باز شکم در جلــو واوسـت به دنبال !

*

******

*

 

اینم دغدغه ی جدید دخترا …
ماه رمضون ، ماه مهمونی خداست ! وای حالا من چی بپوشم ؟

*

******

*

 

نوستالژی دهه شصتیا : روزه کله گنجیشکی !

*

******

*

 

به مادر بزرگم میگم تا حالا ماه رمضون رو تو بهار دیدی ؟ میگه آره بابا یادمه …
بعد بهش میگم عید رو هم تا حالا تو تابستون دیدی ؟
میگه : ای … یه چیزایی یادم میاد ولی خیلی وقت پیشا بود !!!

*

***ا***

*

 

ماه رمضان بر تو ای دوست گلم که دم افطاری تخته گاز داری میری خونه مبارک باد !

*

*** 

امروزو پیشواز رفتم و روزه خوردم که ایشالا از فردا یک ماه روزه بخورم !

*

******

*

 

خدایا ! توی این گرونی ، اصلا توقع نداشتیم و راضی نبودیم که مهمونی بگیری !

*

******

*

 

اونایی که میرن مهمونیه خدا واسه ماهم که جای دیگه دعوتیم خوراکی بردارن !

*

 

من همیشه میخوام با جدیت خاصی روزه بگیرم
و این کار رو هم میکنم
ولی یه ندایی درونم میره خودش غذا میخوره :|

چگونه در ماه رمضان تشنگی خود را برطرف کنیم:
ابتدا به سمت راست نگاه کنید…
سپس به سمت چپ نگاه کنید…
اگر کسی نبود یک لیوان آب سرد سر بکشید! تا تشنگی تان برطرف شود!
اگرم کسی دید؛ با کف دست بکوبید روی پیشونی خود و بگویید:
ای وای! یادم نبود که روزه ام…!
اونم میگه: یادت نبود، مشکلی نداره…!

خدایا امسال روزه میگیرم و 2 دقیقه مونده به اذان روزه مو میخورم …
تا متوجه بشی گل دقیقه آخر خوردن یعنی چی !!

در روز معمولی:
اولی :به اذان چه قدر مونده؟
دومی :من چه بدونم!
در ماه رمضان:
اولی :به اذان چی قدر مونده؟
دومی :۳ ساعت و ۱۶ دقیقه و ۱۹ ثانیه و ۳۵ صدم ثانیه!

طرح جدید ایرانسل برای ماه رمضان :
با ارسال کلمه ی Moft به 8080 هر روز از نذری ها و شام های کلیه مساجد با خبر شوید!

.

.

.

روزه داران گرامی، لطفا یک لیوان آب هویج بستنی را تصور بفرمائید
عرض دیگه ای ندارم، موفق و موید باشید !

من وقتی روزم هیچ وقت حواسم پرت نمیشه چیزی بخورم ولی بعد ماه رمضون وقتی میخوام چیزی بخورم فک میکنم روزمو زود از

دهنم درش میارم :))

آمد آن ماهی که نامش رمضان است
معده از آمدنش شدیدا نگران است !

خدایا یک ماه روزه میگیریم تا حال فقرا رو درک کنیم
یک ماهم کلی پول بده تا حال اغنیا رو درک کنیم !

درسته که ما روزه نمیگیریم
ولی دیگه اینقدر هم کافر نیستیم که اگه واسه افطاری جایی دعوت شدیم نریم !
منتظر تماس سبز شما هستیم !

یه سوال
اینایی که روزه سکوت میگیرن
سحر پا میشن هوار میکشن !؟

روزه دار گرامی ، ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات شما
جهت رفاه حال اطرافیان و حتی حیوانات لطفا موقع سحر
۵-۶ بار مسواک بزنید !
با تشکر

آقا شله زرد ما چی‌ شد پس ؟
ماه رمضون داره تموم می‌شه
طرح یاد اوری به منظور پخش نذورات !

روایت داریم تو جهنم ۲۰ دقیقه مونده به افطار ساعتا وایمیسته !

یه ندایی درون شکمم می‌گه خیلی مونده تا اذان اذان اذان اذان اذان
اون اکو هم بخاطر خالی بودن شکمه !

ما فردا شب واسه افطار میایم خونتون
(ستادایجاد رعب و وحشت درماه رمضان) !

قدیما :هرکی روزه نبود باید می رفت یه گوشه ای یه چیزی میخورد بقیه نبیننش
الان : هر کی روزه است باید بره یه گوشه مزاحم غذا خوردن بقیه نشه!

فتوای جدید
اگر تا جایی ازمنزل دور شوید که دیگر نتوانید به وایرلس منزلتان وصل شوید مسافر محسوب شده ، روزه برشما واجب نیست

مامان حیف نون بهش میگه پاشو سحره
جیف نون هم بیدار میشه
و به خوبی و خوشی سحری میخوره !
شما مشکلی داری !؟

احسان علیخانی الان داره جلوی آینه تمرین بغض میکنه واسه ماه رمضون.

آخ ترکیدم …
هیچی نگو دارم منفجر میشم …
(اولین جمله بعد از افطار)

روزه داران عزیز تا پایان ماه مبارک رمضان فقط 29 روز باقی است !

جمله عاشقانه غضنفر به نامزدش
دوستت دارم به اندازه همه اذون های مغرب ماه رمضون !

پیامبر اسلام فرمود هرکه روزه دار مومنی را افطار دهد ثواب ۱۰۰ حج بر او نوشته میشود
همچنان منتظر تماس شما هستیم !

این روزا شکمم مثه بادکنک شده!
روزا وقتی درازمیکشم شکمم میچسبه به کمرم و همش باید هواسم باشه که شلوارم نیفته…
شباهم بعد افطار از گندگی شکمم نمیتونم خم بشم و دگمه شلوارم به زور و زحمت بسته میشه…
آره والا :))

برای خیلی ها ماه رمضان سی روز تمرین بازیگری در پیشگاه خداوند است !

مردم روزه میگیرن که حال گرسنگان رو درک کنن ، فک و فامیل ما با اون سفره های رنگارنگی که سحر و افطار میندازن فکر کنم

روزه میگیرن که حال از قحطی در رفته ها رو بفهمن :-|

یادتونه بچه بودیم تو مدرسه میگفتیم کیا روزن؟
واسه اثباتش زبونمون رو نشون میدادیم اگه سفید بود مورد قبول واقع میشد

روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری افطار رطب در رمضان مستحب است !

به سلامتی کسایی که تو ماه رمضون روزه میگرن فقط واسه خدا،نه واسه آب کردن چربیاشون.

در این شبهای عزیز و با برکت سر سفره افطار دستاتو بالا ببر و
برای رضای خدا همون جا نگهدار تا بقیه هم یه لقمه بخورن !

من میگم ماه رمضون که میگن هیچی نخورید تا فقیرا رو درک کنید
خب یه ماه هم بیان کلی پول بهمون بدن پولدارارو درک کنیم ها !؟

آخ یه لیوان شربت آب لیمو حال میده الان !
(ستاد افزایش اجر معنوی روزه داران )

حالا ماه رمضون رو تو تابستون میشه تحمل کرد… وای به وقتی که ماه رمضون بیفته تو ماه محرم.

خسته در حبس زمینم ، ماه من یادم کن
به نگاهی ، به پیامی ، سخنی شادم کن !
در این بیت شاعر چون روزه بوده ، فحش بد نداده بهت
وگرنه میخواسته بگه آخه گوسفند چندتا اس ام اس بده
تا افطار وقت بگذرونیم !

خدایا تو این ماه رمضونیه که ما گناه نمیکنیم
این دوتا فرشته رو شونه هامونم بیکارن
قربونت بگو یکم شونه هامو ماساژ بدن ، مرسی !

حلول ماه زولبیا بامیه!
ماه از زیر کار در رفتن به بهانه نیایش!
ماه خوردن ۴ وعده در ۲ وعده!
و ماه میهمانی خدا تو خونه های بنده خدا مبارک!

تابلو هلال احمر رو به غضنفر نشون میدن
میگن معنی این تو جاده چیه؟
میگه به ماه مبارک رمضان نزدیک میشوی !

آخرین خبر:
به دلیل استقبال بی نظیر شما مسلمانان عزیز
زمان اذان مغرب یک ساعت تمدید شد!گ

ای کسانیکه روزه نمیگیرید… حداقل افطار کنید…!
چون از قدیم گویند کار را آن کرد که تمام کرد!

هرچند که روزه است حاجی رمضان
تا خرخره می خورد حقوق دگران
یک ذره غبار اگر رود توی گلوش
از بابت روزه می شود دل نگران !

ماه رمضان بر تو ای دوست گلم که دم افطاری تخته گاز داری میری خونه مبارک باد !
جمعیت مبارزه با سوء تغذیه شدید !

باز ماه رمضان آمدست و روزه / رایگان گشت بلیط اتوبوس و موزه
باز در بند شدند لات و ابلیس و هبل / باز بلبل به چمن می فروشد غمزه
بعد افطار دلت گرد و قلمبه گردد / بس که خوردی کباب جوجه یکروزه

فرا رسیدن ماه زولبیا و بامیه
بیخوابی شبانه ، گرسنگی روزانه ، روز شماری ماهانه
پرخوری سحرانه ، افطاری شاهانه
و توقع آمرزش سالانه !
مبارک !

زمان چه زود میگذره

سلام دوستان خوبم امروز صبح پسرم بردم برای امتحان کنکور بر خلاف تصورم انتهای بزرگراه ستاری که منتهی میشه به دانشگاه علوم تحقیقات دانشگاه ازاد حصارک پونک ترافیک شدید شده بود 0 بعضی از ماشینها منجمله یک اتوبوش شرکت واحد هم میخواستن برن ستاری جنوب و اخرین لاین سمت راست خیابان بودن و همین هم به ترافیک دامن میزد  دیدم چند تا از بچه ها از ماشینها پیاده شدن که پیاده برن به گنج زندگی گفتم تو هم پیاده شو اونم وقتی دید یک پسر دیگه از ماشین سمت راستمون پیاده شد 0 اونم رضایت داد و پیاده شد  من به یک ماشین سمت راستم که میخواست بره ستاری جنوب و با دست تقاضای مساعدت میکرد راه دادم رفت بعد خودم اومدم سمت راست و  نهایتا افتادم از کوچه پس کوچه های  فرحزاد که مکان تفریح عصر گاهی مردم اومدم البته اون موقع صبح کسی نبود میترسیدم از تک وتوک ادمهایی هم که بودن به پرسم دنبال سواریی هایی که میرفتن رفتم و رسیدم به یادگار امام و راهم پیدا کردم 0 رسیدم به اداره و به دوستم زنگ زدم که اون هم پسرش برده بود  برای کنکورگفت که تو شلوغی انتهای ستاری و ورودی دانشگاه بوده و تازه راه پیدا کرده و داره میاد . موندم پارکینک اداره تا اون اومد و با هم رفتیم کله پاچه خوردیم شاید نزدیک بیشتر از 25 سال بود که من بیرون کله پاجه نخورده بودم جاتون خالی خیلی مزه داد بعد هم اومدیم اداره 0  

 داشتم فکر میکردم انکار همین دیروز بودکه با مادرم داشتم میرفت کنکور بدم یادش بخیر چه ارزو ها و خیالاتی داشتم 0حالا هم باید پاشم برم خونه خرید کنم و بعد هم ساعت 5/6 برم ختم برادر دوستم طفلکی دوستم پارسال پدرش بعداز دوسال که بیمار بود از دست داد و بعد هم این برادرش سرطان گرفت و فوت کرد 0 دوستم از وقتی باز نشست شده تو این سال همش مریض داری کرد ه خدا بهش صبر بده 0

سلام دوستان عزیز اوضاع احوال خوبه کمر دردم خوب شده  0بچه ها هم امتحانشون تمام شده0 از یک نظر خوبه که دیگه نگران امتحان نیستن و نیستم ازطرف دیگه کل برنامه زندگیمون بهم ریخته شب تا دیر وقت فیلم می بییین یا بازی رایانه انجام میدن و صبح تا شب هم خوابن البته امروز صبح که اومدم هردوشون بیدار بودن شیرین عسل برام چای درست کرد چند بار هم هفته پیش برام چای درست کرده بود میخنده میگه مامان راست میگن."گهی زین به پشت و گهی پشت به زین " کارنامه هاشون گرفتم هر دوشون قبول شدن .با نمره های تقریبا قابل قبول بیشتر نگران گنج زندگی بودم چون ۴تا از درسهاش سراسری بود و با توجه به اینکه من درس خواندنی ازش نمیدیم وقتی قبول شد خیلی خوشحال شدم . حالا شدیدا دنبال عکس دار کردن شناسنامه و گرفتن کارت ملی که بره گواهینامه بگیره دیروز که میبردمش مدرسه  ( کاری داشت ) گفت مامان بچه ها حتی پسرعموم پدرشون رفتن براشون کارت ملی گرفتن و بابام برای من این کار نکرد گفتم پارسال تابستون که رفتی دیدیش باید میگفتی برات میگرفت هرچند وقتی 15 سالت بود و باید این کار میکرد دنبال عشق عاشقی یا به عبارت بهتر ( زن000)بود 0   

28 خرداد تولد گنج زندگی بود گفت تولد نگیر 31 خرداد هم تولد دختر خواهرم بود . زنگ زدم رستوران رزور کردم برای جمعه ناهار رفتیم با مادر وخواهرها وخواهر زاده هام البته شیرین عسل هم اومد 0 گنج زندگی سر حرفش موند و نیامد بعد از ناهار اومدم  خونه خواهرم و کیک خریدم تولد گرفتیم .عکس گنج زندگی رو هم برای چند لحظه کنار کیک گذاشتن کلی خندیدم  کلا خوش گذشت 0 

هفته پیش رفتم خونه مادرم نگهبان ساختمانی که میساختم رفته 0 برادر بزرگم مجبور شده خودش بره بمونه  مقداری لوازم براش بردیم 0 خونه حالا که تمیز و کامل شده خیلی قشنگ شده فقط اتاق خواب ها کوچک شدن 0 طبقه اول هم که تک واحدی خیلی خوب بود هوس کردم برم خودم بشنیم . حالا ببینم چی پیش میاد وخدا چی برام رقم زده 0