هزاران زن مثل من
هزاران زن مثل من

هزاران زن مثل من

خانوادگی

فواید شگفت انگیز چای بابونه برای سلامتی

فواید شگفت انگیز چای بابونه برای سلامتی
.

گروه اینترنتی خورشید

خواص درمانی چای بابونه صدها سال است که شناخته شده است. به کاهش وزن و بی خوابی کمک میکند. این چای خوش طعم دارای فواید بسیاری هم هست..

این فواید عبارتند از :

درد قاعدگی

منفعت های چای بابونه شامل تسکین درد قاعدگی است. یک فنجان چای بابونه می تواند عضلات رحم را شل کند و گرفتگی قاعدگی را تسکین می دهد. گلیسین موجود در این چای، اسپاسم های عضلانی را برطرف می کند.

بی خوابی

یکی از فواید چای بابونه مبارزه با بی خوابی است. چای بابونه یک آرام بخش طبیعی و ملایم دارد بنابراین یک فنجان چای بابونه گرم قبل از خواب به شما آرامش می دهد و به خواب بهتر کمک می کند.

مشکلات معده

چای بابونه می تواند برای درمان اختلالات معده استفاده شود. درد معده را برطرف می کند و به تقویت دستگاه گوارش کمک می کند.

سرما خوردگی و آنفولانزا

یکی دیگر از مزایای چای بابونه این است که با سرما خوردگی و آنفولانزا مبارزه می کند. شما با نوشیدن چای بابونه احساس بهتر میکنید، سیستم ایمنی بدن تان افزایش یافته، و خواص ضد باکتری آن به بهود سرما خوردگی کمک میکند.

دیابت

تحقیقات نشان داده شده است که مصرف روزانه چای بابونه از پیشرفت دیابت جلوگیری کرده و عوارض آن را کمتر می کند. چای بابونه برای کنترل سطح قند خون کمک میکند (ولی با این حال قبل از استفاده با پزشک خود مشورت کنید)

میگرن

چای بابونه باعث تسکین میگرن می شود.برای کسانی که از میگرن رنج می برند توصیه می شود روزانه از این چای استفاده کنند.

درمان هموروئید

چای بابونه تسکین دهده خوبی برای دردهای بواسیر است.

سیاهی دور چشم

فایده چای بابونه تنها به استفاده داخلی محدود نمی شود، همچنین می توانید از چای بابونه برای استعمال خارجی نیز استفاده کنید. اگر کیسه های چای بابونه را خیس کرده و سرد کنید و ۱۰-۱۵ دقیقه بگذارید بماند سیاهی دور چشم و پف چشم را از بین می برد.

درمان پوست

چای بابونه دارای آنتی اکسیدان، ضد میکروب و ضد التهاب است. همانطور که قبلا ذکر شد، می توان آن را هم استفاده داخلی و خارجی کرد؛ شما می توانید چای بابونه سرد را به عنوان یک تونر صورت طبیعی،با مواد دیگر ترکیب کنید و به پوست صورت بزنید . کاربرد خارجی، سوزش پوست را کاهش می دهد، به کاهش خارش و راشهای پوستی کمک میکند، زخم ها را زودتر بهبود می دهد و جای جوش، آفتاب سوختگی و زخم های کوچک را درمان میکند ،پوست را جوان و زیبا میکند. خواص آنتی اکسیدانی، چای بابونه نیز می تواند با پیری مبارزه کند. و هنگامی که آن را می نوشید، کل سیستم درونی بدن هیدراته می شود.

شست و شوی مو با چای بابونه

چای بابونه همچنین به عنوان یک شستشو مو نهایی می تواند استفاده شود. یا می توانید به ماسک مو های مختلف اضافه کرده و به عنوان درمان خانگی استفاده کنید . چای بابونه برای درمان شوره سر، نیز استفاده می شود.چای بابونه مو را تغذیه کرده و درخشش و زیبایی می دهد . در صورت استفاده طولانی مدت از گل بابونه رنگ موها را روشن میکند.

نکته مهم :

چای بابونه منفعت های بسیاری دارد، اما اگر بیش از حد مصرف شود معده را ناراحت و باعث اسهال می شود . همچنین اگر باردار هستید باید با دکتر خود مشورت کنید.

از دست دادن یک عزیز

سلام دوستان خوبم یکشنبه گذشته 16 شهریور شوهر خواهر بزرگم  از دنیا رفت 0 خواهر م و سه دخترش و  همه نزدیکانش بایک غم بزرگ سوگوار خودش کرد برای من مثل یک برادر بود این یکهفته اینقدر بهمون سخت گذشت که قابل وصف نیست 0  مرگش ناگهانی بود و همه شوکه شدیم البته چند روزی بود که کمی سردرد و سرفه داشت البته یکبار که4 روز قبلش با خواهرم پارک رفته بود دچار مشکل شده بودکه زنگ زده بودن اورژانس اومده بود برده بودن بیمارستان نیی اکرم (ص) نوار قلب ، سی تی اسکن ،  ازمایش گرفته بودن گفته بودن تا ساعت 8 تحت نظر باشه و بعد مرخص کرده بودن 0 بعد هم یکم سرفه میکرده و سردرد که بازم برده بودن دکتر با توجه به اینکه پارسال هم الرژی داشت دکتر دارو داده بود ولی شنبه شب دیده بودن که سرفه ها شدید شده و سردرد هم داره صبح صبحانه  خورده بودن و خواهرم ودختربزرگش  به اصرار ( چون میگفته من که چیزی ایم نیست) برده بودن بیمارستان عرفان تا رسیده بودن بیمارستان سرش گیج رفته بود ویلچیر اورده بودن نشسته بود خواهر میگفت دیدم دستاش میلرزه سر یع بردنش داخل یک حسی بهم گفت از دستم رفت  0 دخترش تا بره پول به حساب بریزه برگرده گفته بودن دیگه لازم نیست 0 فوت شده یکی ازخواهرم بهم زنگ زد تو اداره گریه میکرد فکر کردم مادر م طوری شده گفت نه حاج اقا از دستمون رفت 0  دیگه نفهمیدم چی شد رفتم بیمارستان خواهرم ودخترش رنگ به صورت نداشتن بعد هم دکتر اومد صدامون کرد و از خواهر م سوالهایی کرد ونهایتا گفت که حمله قلبی وسیع کرده  وسه بار احیا کردیم برنگشت بعدش مادرم و بردارم اومد ن مادرم میگفت من باید میمردم  وسرش به دیوار می کوبید بزور نگهش داشتم یک خانم هم خدا خیرش بده اونجا بود اومد بغلش کرد گفت که 20روزه پسر 26 ساله اش از دست داده واین 20 روزه اینقدر خودش زده و گریه کرده ولی کاری نمیشه کرد اونروز هم شوهرش که حالش بد بود اورده بود بیمارستان 0 دوتا دختر کوچکتر ها که صبح از پدر خداحافظی کرده بودن به امید اینکه عصر بیان دوباره بیین با این مصیبت روبرو شده بودن داشتن خودشون هلاک میکردن این چند روزه ارام کردن خواهر زاده هام سخت ترین و مشکل ترین کارمون بود از تشیع وترحیم دیگه نمیتونم چیزی بنویسم چون خارج از توانم از همةتون  میخوام که دعا کنید خدا به خواهرم ودخترهاش صبر بده تا بتوانن این مصبیت تحمل کنن 0 

پی نوشت : نظرات بدون پاسخ تایید کردم( ببخشید)

چرا زندگی کردن سخت است؟

چرا زندگی کردن سخت است؟

(برگرفته از سایت چشم نواز)

 
"چرا؟" وقتی زندگی سخت است، راهی برای رسیدن به آرامش وجود دارد؟

 
چرا آدم‌ها سرطان می‌گیرند؟ چرا زلزله می‌آید و شهرها را نابود می‌کند؟ چرا آدم‌ها مجبورند سخت کار کنند تا پول کافی برای سیر کردن خانواده‌شان داشته باشند؟ 

 
همه ما در ناخودآگاهمان به چنین سوالاتی فکر می‌کنیم. اما به صورت هوشیارانه خیر. ما آنقدر درگیر زندگی کردن هستیم که به ندرت مکث کرده و می‌پرسیم چرا؟

 
اما روزی اتفاقی می‌افتد که بیدارمان می‌کند. والدینمان طلاق می‌گیرند. دختر همسایه دزدیده می‌شود. یکی از خویشاوندان سرطان می‌گیرد. این اتفاقات ما را برای مدتی بیدار می‌کند... اما باز به همان حالت انکار سابق برمی‌گردیم تا زمانیکه دوباره اتفاقی بیفتد و هوشیارمان کند. این باعث می‌شود فکر کنیم که مشکلی وجود دارد. یک چیزی کاملاً اشتباه است. زندگی نباید اینطور باشد.

 
خوب، چرا اتفاقات بد روی می‌دهد؟ چرا این دنیا جای بهتری نشده است؟

 
در کتاب‌های مذهبی برای این سوالات پاسخ‌هایی آمده است اما این آن جوابی نیست که بیشتر آدمها دوست داشته باشند بشنوند: دنیا اینطور است چون ما آدمها اینطور خواسته‌ایم. 

 
عجیب به نظر می‌رسد؟

 
کیست که می‌تواند این دنیا را متفاوت با آنچه که الان هست بسازد؟ کیست که بتواند تضمین کند که دنیا همیشه برای همه آدم‌ها بدون سختی و رنج خواهد بود؟

 
فقط خدا. خداوند می‌تواند اینکار را انجام دهد. اما نکرده است. حداقل تا امروز اینکار را نکرده است. به همین خاطر از دست او عصبانی می‌شویم. می‌گوییم، "خدا همه آدم‌ها را دوست ندارد. اگر داشت دنیا اینطور نبود."

 
این را می‌گوییم به این امید که خدا تصمیم خود را برای این دنیا عوض کند. تصور می‌کنیم که انداختن تقصیرها به گردن خداوند باعث می‌شود او نظر خود را تغییر دهد. 

 
اما به نظر نمی‌رسد که چنین تصمیمی داشته باشد. اما چرا؟

 
خداوند تغییر نمی‌کند. چون چیزی که خودمان خواسته‌ایم را برایمان فراهم کرده است: دنیایی که بتوانیم طوری رفتار کنیم که انگار خدایی نیست و به حضور او هم نیازی نیست.

 
داستان آدم و حوا را به یاد دارید؟ آنها "میوه ممنوعه" را خوردند. آن میوه نشانه این بود که می‌توانند خدا و دستوراتش را نادیده بگیرند و زندگی خود را بدون او دنبال کنند. آدم و حوا امیدوار بودند که خودشان بتوانند بدون خدا مثل خدا شوند. آنها بر این تصور بودند که چیزی باارزش‌تر از خود خدا در حیات وجود دارد، چیزی باارزش‌تر از داشتن رابطه شخصی با خداوند. و دستگاه این جهان – با همه نواقص آن – در نتیجه تصمیمی که آنها گرفتند ایجاد شده است.

 
داستان آنها داستان ماست، اینطور نیست؟ کیست که – حتی اگر نه کلامی بلکه در دل خود --نگفته باشد، خدایا من بدون تو هم می‌توانم زندگی کنم؟ 

 
همه ما تلاش کرده‌ایم که دنیا بدون خدا هم پیش رود. چرا اینکار را کرده‌ایم؟ احتمالاً به این خاطر که تقریباً همه ما تصور می‌کنیم که چیزی باارزش‌تر و مهمتر از خدا وجود دارد. برای آدمهای مختلف این متفاوت است اما طرزفکر همه آنها یکی است: خدا مهمترین چیز در زندگی نیست. درواقع، خیلی راحت می‌توانیم بدون او هم زندگیمان را جلو ببریم.

 
پاسخ خداوند به این فکر ما چیست؟

 
او اجازه اینکار را می‌دهد. خیلی‌ها نتیجه دردناک تصمیمات خودشان یا دیگران را تجربه کرده‌اند که مخالف با خواست خداوند است ... قتل و آدمکشی، تجاوز، حرص و طمع، دروغ و فریب، آدم‌ربایی، جنگ و ... همه اینها توسط کسانیکه تاثیر و حضور خداوند در زندگی را رد کرده‌اند توجیه می‌شود و همین باعث رنج خودشان و دیگران می‌شود.

 
نظر خداوند درمورد همه اینها چیست؟ خودخواه نیست. درواقع، اگر درست نگاه کنیم خداوند بسیار مهربان و بخشنده است و امیدوار است ما به سوی او برگردیم  تا زندگی واقعی را به ما نشان دهد. او می‌گوید، "به سوی من آیید، ای همه شمایی که در رنج و عذابید. و من به شما آرامش خواهم داد." اما همه برای رفتن سوی او مشتاق نیستند. او می‌گوید، "ای کسانیکه به پیامبرانی که برایتان فرستاده می‌شود سنگ می‌زنید، چقدر صبر کردم که فرزندانتان را کنار هم جمع کنم، مثل مرغی که جوجه‌هایش را به زیر پر و بال خویش می‌گیرد، اما شما نخواستید." او موضوع را به رابطه انسان‌ها با خودش برمی‌گرداند. "من نور جهان هستم. کسی که از من پیروی کند در تاریکی قدم برنخواهد داشت و نور زندگی از آن او خواهد بود."

 
اما وقتی زندگی ناعادلانه می‌شود چه؟ آن شرایطی که در زندگی برایمان اتفاق می‌افتد و بخاطر عمل کسی غیر از خودمان بوده چه؟ وقتی احساس می‌کنیم قربانی شده‌ایم بد نیست به این فکر کنیم که خداوند هم خود رفتار ناخوشایند انسان‌ها را تحمل کرده است. خداوند بیشتر از هر کس دیگری حال شما را درک می‌کند.

 
هیچ چیز در زندگی دردناک‌تر از آنچه مسیح بخاطر ما تحمل کرد نیست، یارانش او را ترک کردند، کسانیکه باورش نداشتند مسخره‌اش کردند، قبل از کشیده شدن به صلیب مورد شکنجه فراوان قرار گرفت، در حضور عموم مردم به یک صلیب میخ شد و به مرور و با رنج فراوان جان خود را از دست داد. خداوند است که ما را خلق کرد اما به ما آزادی انجام اینکارها را داد. این برای مسیح جای تعجب نداشت. او از آنچه می‌خواست پیش آید آگاه بود، همه جزئیات آن، همه دردها و تحقیرهای آن را می‌دانست. 

 
تصور کنید که بدانید اتفاقی ناخوشایند می‌خواهد برایتان روی دهد. مسیح اندوه و عذاب احساسی و روحی را می‌داند. شبی که مسیح می‌دانست می‌خواهند او را دستگیر کنند، به نماز ایستاد اما یارانی را با خود همراه کرد و از آنها خواست که بیدار مانده و مراقب او باشند. بااینکه به سه یار خود اعتماد کرد اما آنها عمق او را درک نکردند. وقتی مسیح از نماز برگشت دید که آنها خوابیده‌اند. مسیح می‌داند که به تنهایی متحمل درد و رنج شدن چه معنی دارد.

 
جای سوال نیست که این دنیا پر از رنج و عذاب است. بعضی از آنها با اعمال خودخواهانه و تنفربرانگیز انسان‌ها توجیه می‌شود و بعضی توضیح و مفهومی از این زندگی طلب می‌‌کند. خداوند ما را آگاه می‌کند که خود نیز دچار اندوه و ناامیدی شده است و از درد و نیازهای ما آگاه است. دلایل زیادی برای ترسیدن و دچار مشکل شدن وجود دارد اما خداوند آرامش خود را به ما می‌دهد که بسیار بزرگ‌تر و قوی‌تر از مشکل پیش روی ماست. هر چه که باشد او خداوند، خالق ماست. خدایی که همیشه وجود داشته و وجود خواهد داشت. 

 
اوست که ما را با همه جزئیاتمان می‌شناسد، حتی ریزترین و کم‌اهمیت‌ترین جزئیات ما را می‌داند. اگر به او اعتماد کرده و تکیه کنیم، حتی اگر دچار مشکل شویم، او از ما محافظت خواهد کرد. 

 
ما می‌توانیم بدون خداوند یا همراه با او به این زندگی ادامه دهیم. ممکن است بارها از خودتان سوال کرده باشید که چرا زندگی اینقدر سخت است. پاسخ به این سوال این است که آرامش خداوندی را درک کرده و یاد بگیرید چطور با خداوند ارتباط برقرار کنید.

با هم بخندیم

(برگرفته از سایت سالی جون) 

 

یارو میره داروخانه قرص ضد بارداری واسه زنش بگیره .

دکتر میگه چند مدل داریم اسمشو بگو تا بدم .

یارو یواشکی در گوش دکتر میگه : اسمش اکرمه !!

..

..

..

ﺩﻳﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻡ ﻫﻔﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﻻﻏﺮ ﻫﻔﺖ ﭘﺴﺮ ﭼﺎﻕ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻥ !

ﺗﻌﺒﻴﺮﺵ ﺍﻳﻨﻪ ﻛﻪ ﻗﻄﺤﻰ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﺭ ﺭﺍﻫﻪ !

ﺩﺧﺘﺮﺍ ﺑﻪ ﻓﻜﺮ ﺑﺎﺷﻴﻦ !

..

..

..

پدری برای تولد دخترش فکر کرد بهترین کادو دنیا را بگیرد

.

.

.

یک مرسدس بنز

.

یک ویلا کنار دریا.

.

.

یک ماه سفر دور دنیا

.

.

.

به دخترش گفت کدام را میخواهی ؟

.

.

اشک درون چشمان دخترک جمع شد

و دستان پدر را گرفت و با صدایی لرزان گفت:

.

.

.

.

شوهرررررر میخوام

..

..

..

طرف ۱۵ سال دعا می کرد

و از خدا پسر می خواست

در سال شانزدهم جبرئیل نازل شد

و گفت دهنمونو سرویس کردی

، اول باید زن بگیری!میفهمی؟ زن!

..

..

..

عاجزانه از خانومایی که وزنشون کمتر از ۴۵ کیلو یا بیشتر از ۹۵ کیلو هست ،

خواهشمندیم ساپورت نپوشن .

.

.

.

.

.

.

.

سازمان زیبا سازی شهر تهران

..

..

..

جهان سوم جایی است که

یک فوق لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه آزاد فراهان (فاطمه آلیا)

به یک phd از دانشگاه واترلو کانادا (دکتر فرجی دانا)

رای عدم اعتماد میدهد

..

..

..

یارو وقتی ادکلن خودش و می زنه تیس تیس

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

وقتی ادکلن مارو می زنه

تــــــــــیس

تــــــــــوس

زاااااااااارت

زووووووووووت

والا:)))))

..

..

..

ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﻴﻬﺎ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﺩﻫﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ !!!

ﺩﻫﻪ ۵۰: ﺍﮔﻪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺑﺸﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻣﻴﺸﻴﻢ

ﺩﻫﻪ ۶۰ : ﺍﮔﻪ ﺟﻨﮓ ﺗﻤﻮﻡ ﺑﺸﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻣﻴﺸﻴﻢ

ﺩﻫﻪ ۷۰ : ﺍﮔﻪ ﺧﺮﺍﺑﯽ ﻫﺎﯼ ﺟﻨﮓ ﺭﻭ ﺑﺎﺯﺳﺎﺯﯼ ﮐﻨﻴﻢ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻣﻴﺸﻴﻢ

ﺩﻫﻪ ۸۰ : ﺍﮔﻪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺑﺸﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﻣﻴﺸﻴﻢ

ﺩﻫﻪ ۹۰ : ﺧﺪﺍ ﮐﻨﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﺪﺑﺨﺖ ﺗﺮ ﻧﺸﻴﻢ!

..

..

..

سر امتحان به دختره میگم: برسونیا! میگه چیرو??!!!!

گفتم: سلام گرممو به عمه ات!

مردشور کلیپستو ببرن!

..

..

..

ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﺭﯾﺎﺿﯿﻤﻮﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ﭼﺮﺍ ﺭﯾﺎﺿﯽ

ﻣﯿﺨﻮﻧﯿﻢ ؟؟

ﮔﻔﺖ : ﺑﺮﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺟﻮﻥ ﺁﺩﻣﺎ

ﮔﻔﺘﻢ ﭼﻪ ﺭﺑﻄﯽ ﺩﺍﺷﺖ

ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ ﺧﻮﻧﺪﻥ ﺭﯾﺎﺿﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻮﻧﮕﻼﯾﯽ

ﻣﺜﻞ ﺷﻤﺎ ﻧﺮﻥ ﺩﺍﻧﺸﮑﺪﻩ ﭘﺰﺷﮑﯽ . |:

ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﻳﻨﻄﻮﺭﻱ ﻗﺎﻧﻊ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ . ﺑﺮﻳﺪ ﻛﻨﺎﺭ

ﻣﻴﺨﻮﺍﻡ ﻣﻌﺘﺎﺩ ﺷﻢ

..

..

..

طرف شش ماهه دماغشو عمل کرده هنوز چسب میزنه!

اینا همونان که برچسب تلویزیون و مایکروفر و پلاستیک صندلی ماشیناشون رو نمی کنن

..

..

..

ابادانیه داستانه شکارشو برا دوستش تعریف میکرده:

رفتیم شکار یه پرنده دیدم تیر اولو زدم تمام کاکولش ریخت

تیر دومو زدم پرهاى سینش ریخت

تیر سومو زدم پرهاى زیر بالش ریخت

رفیقش میگه:

وایسا ببینم تو تفنگت فشنگ میذاشتى یا واجبى!!!؟؟؟

..

..

..

من خیلى بامزه ام دست خودمم نیست

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

یه نگاه کنید ببینید دست شماها نیست! ؟

..

..

..

سر امتحان شهری دختره اومد نشست

پشت فرمون

سرهنگه گفت خانوم روشن کن

برو عقب..

.دختره ماشینو روشن کرد

پیاده شد رفت عقب نشست…………

دیگه کسی سرهنگ و از اون روز ندیده

..

..

..

مردی بر همسر خود در آشپزخانه وارد شد

و از او پرسید کدام یک از فرزندان خود را بیش از دیگر فرزندانت دوست داری

همسر او گفت همه آنها را بزرگشان و کوچکشان دختر و پسر همه یکسانند

و همه را به یک اندازه دوست دارم.

شوهر گفت : چگونه دل تو برای آنها همه جا دارد.

همسر جواب داد: این خلقت خدا است که مادر دلش برای همه فرزندان خود وسعت دارد.

مرد لبخندی زد و گفت: اکنون شاید بتوانی بفهمی که چگونه دل مرد برای چهار زن همزمان وسعت دارد.

خدایش بیامرزد روش والایی در قانع کردن داشت لیکن موقعیتش در آشپزخانه غلط بود.

مراسم آن تازه در گذشته صبح و بعد از ظهر فردا برگزار می شود

..

..

..

مورد داشتیم پسره سر جلسه امتحان کف دستش عدد پنج نوشته واسه رسوندن تقلب،

نشونه دختره داده بعد دختره فک کرده قلبه!

از ذوقش امتحانو که گند زده هیچ، همونجا بله رو هم گفته!!!!

شوهر نیست میفهمی، مجبور بود مجبور …….

..

..

..

رفتم شیرینی بخرم به شیرینی فروشه میگم این شیرینی کشمشیا چرا توش کشمش نیست؟

یارو میگه شما شیرینی ناپلئونی می خرین لا هر کدوم ناپلئونه ؟

تا حالا اینقد قانع نشده بودم تو زندگیم

..

..

..

میگن واس کسی بمیرکه برات تب کنه..

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

کسی تب نکرد؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.سرفه چی؟؟…..

.

.

.

.

.

.

.

.

.

عطسه هم نبود؟

.

.

.

.

.

سکسکه

اصلا کسی هست؟؟….

برم؟!!!

حساسیت فصلی هم قبوله!…

خدایا دستت دردنکنه به ما که رسیدی همه روشفادادی!

..

..

..

گوگل جان!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

ای دانا

ای عقل کل

بذار حداقل دو تا حرف از نوشتمو تایپ کنم بعد حدس بزن!

آبرو حیثیتم رفت جلو بابام..

..

..

..

مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه مرغ هایش گذاشت

عقاب که بزرگ تر شد

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

جوجه مرغ ها رو خورد و کمی بعد خود مرغ ها رو هم خورد

سپس پر کشید و به آسمان رفت

هم به ریش پیرمرد خندید و هم گند زد به داستان آموزنده ما بی شرف ….!

..

..

..

سگه قند یارو رو میخوره،

یارو میگه: چخه، سگه پاچشو میگیره

یارو میترسه میگه: به ارواح بابام واسه قند نیست، دندونات خراب میشه گلم

..

..

..

یه سئوال ذهنم رو بدجوری درگیر خودش کرده:

چرا کل هواپیما رو از جنس جعبه سیاه نمی سازن که بعد همش سالم بمونه ؟!

..

..

..

ﻣﺎﻣﺂﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﻮﻫﺎﻣﻮ ﺭﻧﮓ ﮐﻨﻢ؟

ﻣﺎﻣﺎﻥ : ﻧﻪ

ﻣﺎﻣﺂﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺗﻨﯿﮏ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺑﭙﻮﺷﻢ ؟

ﻣﺎﻣﺂﻥ : ﻧﻪ

ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺍﺑﺮﻭﻫﺎﻣﻮ ﺑﺮ ﺩﺍﺭﻡ ؟

ﻣﺎﻣﺂﻥ : ﻧﻪ

ﻣﺎﻣﺎﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺳﺎﭘﻮﺭﺕ ﺑﭙﻮﺷﻢ؟

ﻣﺎﻣﺂﻥ : ﻧﻪ

ﻣﺎﻣﺂﻥ ﻣﯿﺸﻪ ﺭﮊ ﺑﺰﻧﻢ؟

ﻣﺎﻣﺂﻥ : ﻧﻪ

ﻣﺎﻣﺂﻥ ﭼﺮﺍ ﻫﺮﭼﯽ ﻣﯿﮕﻢ ﻣﯿﮕﯽ ﻧﻪ؟

ﻣﻦ ۱۸ ﺳﺎﻟﻢ ﺷﺪﻩ . . . . . . . . . . . . . . . .

.

.

.

.

.

.

.

ﻣﺎﻣﺂﻥ : امیر ﺧﻔﻪ ﻣﯿﺸﯽ ﯾﺎ ﺑﯿﺎﻡ ﺧﻔﺖ ﮐﻨﻢ ….

..

..

..

زیبا ترین راز زندگیم را در چشمانت دیدم !

آن هنگام که چشمانت به من گفت

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

چی گفت ؟

در گوش من گفت

چی گفت ؟

خودش به من گفت

چی گفت ؟

آهاااااان بیــــــــــــــا

دستا شله !

منو چه ب متنای عاشقونه اخه

والاااا

..

..

..

به سراغ من اگر میایی …..

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

با ساپورت بیا….

ازین مانتو شل جدیدا بپوش…

زیرشم تاپ خوشرنگ….

.

.

سهراب سپهری ۲۰۱۴

..

..

..

امروز یه خانومو دیدم !!!

موها دم اسبی ابروها هشتی !

خلاصه سرتونو در د نیارم خیلی ناز بود و تو ۱۰ثانیه با ماشین پارک دوبل زد !!!

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

کور شم اگه بخوام دوروغ بگم فقط نفهمیدم چرا مادرش علی صداش زد!!!

..

..

..

پیداشدن کارت شارژ ایرانسل توی جیب مرد متاهلی که خط همراه اول داره،

مثل کشف ۱۰کیلو تریاکه توی ماشین یه قاچاقچی …….

حکمش اعدامه… اعدام!

..

..

..

زنه با عصبانیت پای تلفن:

این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟؟

مرد: عزیزم اون فروشگاه طلا فروشی رو یادته که از انگشتر الماس نشانش خوشت اومده بود،

گفتی برات بخرم، اما اون روز من پول نداشتم،

ولی گفتم که یه روز حتما اون انگشتر مال تو میشه…!؟

زن با صدای ملایمی گفت: بله عشقم…

مرد: من تو رستوران بغلیش دارم شام میخورم…!

..

..

..

اگر اسم ما «مراد» هم بود،

الان زندگی بر وفق «هوشنگ» بود! شانس نداریم که

..

..

..

به بابام می گم از این دنیا خسته شده ام

میخوام خودمو از پنجره پرت کنم پایین

میگه نه ، اینکارو نکنیا

توری پاره می شه پشه میاد تو 

.

.

.

.

هیچی دیگه

دارم دنبال پدر و مادر واقعیم میگردم

..

..

..

قوانین عجیب کشورها

٭ استفاده از اینترنت ممنوع است مگر اینکه از تمام وزارت های کشور مجوز بگیری

کره شمالی

٭ اگر تا ۲۷سالگی جایی استخدام نشدی،مستقیم به ارتش ملحق میشوی

کره شمالی

٭ اگر کلمه ی اسلام را سر زبان بیاوری اعدام میشوی

بورما

٭ اگر روز یکشنبه کار کنی مورد بازجویی قرار میگیری، مگر اینکه پلیس باشی

ایتالیا

٭ اگه آلمانی باشید و ماشین ساخت آلمان بخرید،

فقط نصف قیمت ماشین را پرداخت می کنید، نصف دیگر آن را دولت پرداخت میکند

آلمان

٭ غیر از روز جمعه دو روز دیگر هم بدون عذر موجه می توانی سر کلاس حضور پیدا نکنی

نیجریه

٭ ممنوع است کسی را از خواب بیدار کنی، چون خواب مقدس است

کره جنوبی

* آخرین نفری که بلند میشه سفره رو جمع میکنه

ایران

..

..

..

ﻗﺪﯾﻤﺎ ﺁﯾﻔﻮﻥ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﺑﻮﺩ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﯿﻢ : ﮐﯿﻪ ؟

.

.

.

.

.

.

ﻃﺮﻑ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ : ﻣﻨﻢ!

.

.

.

.

.

.

ﺍﻻﻥ ﮐﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺷﺪﻩ ﻫﺮﮐﯽ ﺯﻧﮓ ﻣﯿﺰﻧﻪ ،

ﮊﺳﺖ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ ﺑﻌﺪ ﺯﻝ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺑﻪ ﺍﻓﻖ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﺯ ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ

ﻫﺴﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ

..

..

..

فقط یک ایرانی میتونه از میوه و سبزی هم فحش بسازه

مثلاً:

گلابی : بدرد نخور

هویج :آدم علاف

سیب زمینی : بی خاصیت ، بی رگ

گیشنیز : آدم مفت خور

شلغم : گیج و مَشنگ

بادمجون : آدم معطل

هلو: آدم خوشگل

باقالی : بوگندو

ایرانیا کلا هنرمندن!!!!

..

..

..

امروز صبح یه دختر زنگ زده برای خرید بلیط کنسرت.

گفت: چنده ؟

گفتیم: ۴۰ تومانی، ۶۰ تومانی، ۷۰ تومانی

گفت: اینا چه فرقی میکنن؟

گفتم: بستگی داره که شما کجا بشینین!

گفت: ما عباس آباد میشینیم.

خدایا اینو اصلا شفا نده بذار بهش بخندیم

..

..

..

ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﻲ ﺭﻭ ﻋﻘﺮﺏ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺩﺭﺣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻥ ﻣﻴﮕﻪ :

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

ﻧﺎﻣﻮﺳﻦ ﺭﻭ ﻗﺒﺮﻡ ﺑﻨﻮﻳﺴﻴﺪ ﭘﻠﻨﮓ ﺧﻮﺭﺩﺵ

..

..

..

از پیج سوال کنید:

سلام.میخواستم بدونم گوشی در حد ۵۰،۶۰ هزار تومن چی خوبه؟؟؟

کاراییش برام خیلی مهمه.مرسی:|

.

حالا جوابا:

 ۵۰ ۶۰ میخوای پول گوشی بدی؟! نکن اینکارو.

دیوونه ای مگه.سرمایتو بذا تو یه کاری به فکر آیندت باش

.

نگفتی سیستم عاملش اندروید باشه؟

دوربینش چند مگا پیکسل باشه؟ حافظش؟… خوب عزیزم یکم اطلاعات میدادی

.

تو که میخوای اینهمه خرج کنی لپ تاپ بگیر دیگه… والا…

.

“کاراییش برام خیلی مهمه.مرسی” ابن جملت منو پرپر کرد!!!

.

یه ۴۰ تومن دیگه بزاری روش میتونی قاب تقلبی ایفون۵ رو بخری.

خیلی هم خوشکله. |:

.

داداش روکش طلا باشه یا فیبر کربن؟

.

یکم صبر کن ایفون ۶ داره میادتو بازار..

.

خدایا، این پیجو برامون نگه دار، همه بگید آمییییین

.

آقا یکی فحشش بده من روزه ام خخخخ

.

تا کارت چی باشه،

خیلی مهمه برای انیمیشن سازی بخوای استفاده کنی یا فقط در حد نقشه کشی!

لااقل سیستم عامل مورد نظرت رو بگو!!

.

..

..

..

اومدم خونه مادرزنم نمازش تموم شده بود،

داشت دعا می کرد…

تا منو دید گفت : اینو می گما خدایا

خود بیشعورشه!!!!!!

..

..

..

ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻮﻡ ﻫﺎﻱ ﻓﺎﻣﻴﻞ ﻣﺎ ﺍﺻﻼ پسر ﻧﺪﺍﺭﻩ ﻭﻟﻲ ﻫﺮ ﺩﻓﻌﻪ ﻣﻨﻮ

ﻣﻴﺒﻴﻨﻪ ﻣﻴﮕﻪ :

.

.

.

ﺑﻪ ﺑﻪ عروسه ﺧﻮﺷﮕﻠﻢ ، ﻧﻤﻴﺪﻭﻧﻢ ﺩﻗﻴﻘﺎ ﻓﺎﺯﺵ ﭼﻴﻪ ! ﻓﻜﺮ ﻛﻨﻢ

ﻣﻴﺨﻮﺍﺩ ﻣﻨﻮ ﺷﻜﻨﺠﻪ ﺭﻭﺣﻲ ﺑده??

..

..

..

یعنی اگه طرح لامبورگینی هم به ایران بدن یه طرح لامبورگینی وانت ازش در میاره!

..

..

..

ﺩﺧﺘﺮﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﯿﺎ ﺟﻮﺭﯼ ﺧﻮﺩﺷﻮﻧﻮ ﺩﺭﺳﺖ

ﻣﯿﮑﻨﻦ ﮐﻪ …

.

.

.

.

.

.

.

.

ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺗﻮ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﻫﯽ ﻣﯿﮕﻪ :

ﻋﺠﺐ ﻏﻠﻄﯽ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﯾﻨﻮ ﻧﮕﺮﻓﺘﻤﺎﺍﺍ

ﻭﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﭼﻪ ﺧﺸﮕﻞ ﺷﺪﻩ !

ﺍﯾﻦ ﻣﻮﻫﺎﺷﻮ ﺭﻧﮓ ﮐﺮﺩﻩ ﭼﻘﺪ ﺑﺶ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮﻟﻪ ﺳﮓ

ﭼﻘﺪ ﺍﯾﻦ ﻟﺒﺎﺱ ﻣﯿﺎﺩ ﺑﻬﺶ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﯿﺸﻪ

ﻣﺜﻪ ﮔﺪﺍﻫﺎ ﻣﯿﮕﺸﺘﺎ !

ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻮﻉ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﻭ ﻣﺜﻪ ﺳﮓ ﭘﺸﯿﻤﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻦ !!

..

..

..

ﺑـﻨﻈﺮﻡ ﺍﺻـﻼ ﺟـﺎﻟـﺐ ﻧﯿﺴﺖ ﮐـﻪ ﺩﻭﺱ ﺩﺧـﺘـﺮ ﺁﺩﻡ ﺍﺯ ﺗـﮑﻨﻮﻟـﻮﮊﯼ ﺳﺮ ﺩﺭ ﺑـﯿـﺎﺭﻩ

ﻣﺜـﻼ ﺑـﻬﺶ ﺑﮕـﯽ ﭼـﯿﮑـﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨـﯽ؟؟

ﺑـﮕﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﯾـﻨــﺪﻭﺯ ﻋـﻮﺽ ﻣﯿﮑﻨـﻢ!

ﻧـﺼﻒ ﺟـﺬﺍﺑـﯿﺖ ﺩﻭﺱ ﺩﺧـﺘـﺮ ﺑـﻪ ﺧـﻨـﮓ ﺑـﻮﺩﻧـﺸﻪ..!!

.

مورد داشتیم که رفته خونه دختره ویندوز عوض کرده

دختره گفته اگه میشه مای کامپیوتر رو هم نصب کنید !

اونم گفته اونجوری هزینتون بیشتر میشه ها

دختره گفته :چاره ای نیس، نصب کن

..

..

..

تو هم اولاد خودمی !!!

.

.

.

ترفند پیرمردها برای ماچ کردن زنهای فامیل …

..

..

..

میگم یه وقت زشت نباشه هنوز در چالش سطل یخ شرکت نکردم..؟؟!!

..

..

..

یه معما: سه نفر کر،کور،لال میرند مسافرت ،

کره میمیره ، لال چطوری به کوره بگه کره مرده؟؟

در دوران غیبتم

سلام دوستان خوبم اول پوزش میخوام از این غیبت طولانی یکی دوهفته ایی درگیر انتخاب رشته دانشگاه دولتی وازاد پسر بزرگم بودم و یک مسافرت یکهفته ایی همراه خانواده خواهر بزرگم و خواهرم لی لی داشتم که خیلی خوش گذشت البته شیرین عسل هم همراهم بودپسر برزگم طبق معمول موند خونه چون هم معلمش  براش کلاس گذاشته بود گویا بیشتر هم زبان انگلیسی کار میکنه . ضمن اینکه گربه اش هم تنها میموند و هیچکس حاضر نیست نگهش داره این گربه هم شده معضل دوستم میگه بنذازش بیرون ولی من زورم به بچه ها نمیرسه اینقدر دوستش دارن که نگو طوری قربون صدقه اش میرن که انگار اوجاق کورشون روشن شده . یک بار که اعتراض کردم پسر بزرگم میگه من ازدواج کردم باید باتو قطع رابطه کنم نمیتونی ببینی به یک گربه محبت میکنم . میگم بچه جان  همسرت فرق میکنه اون یک انسان و مسلما" من دوسش خواهم داشت .خلاصه که بساطی داریم.

مسافرت  خیلی خوش گذشت ماشین دربست گرفتم رفت و برگشت کلی از راه خوابیدم خواهر بزرگم هم که همراه خانواده اش با ماشین خودشون اومدن . شیرین عسلم هم همراه شوهر خاله اش میرفت  شنا و تنها نبود وقتی برگشتیم همه راضی بودن و گفتن که در اولین فرصت بازم باهم برویم مجتمع تفریحی ما شوهر خواهرم کلی برای خواهر ش تعریف کرده که همه چیز بیست بوده  یاد شوهرم افتادم که هر دفعه میرفتم غر میزد که غذاش چرا اینطوری از امکانات استخر و دریا و 000   هم کمتر پیش میامد استفاده کنه بجاش اگر از اونجا میرفتیم خونه فامیلش میگفت ما این چند روز یک غذای درست حسابی نخوردیم  وکل ابروی مون میبرد حال اینکه پسرم از وقتی برگشتیم میگه مامان چقدر غذاها اونجا خوب چندروز برامون کباب وجوجه کباب و سوپ درست کن یا بخر تا من  کم کم عادت کنم 0

یک روز هم بعد از ماه رمضان خواهر شوهر بزرگه اومد گویا مراسم بله برون خواهرزاده اش برادرش دیده بود و اونم گفته بود که من زنم دوست دارم ولی اون دیگه من نمیخواد گفتم دوست داشتن به حرف که نیست دوسال عین خیالش نیست شرایط من همون شرایط قبلی خونه بگیره وحق طلاقم بده در غیر اینصورت من حرفی ندارم بهش گفتم خودت بذار جای من درست من دوباره خونه بگیریم و ایشون بیان وانگار نه انگار که اتقاقی افتاده خودت باشی اینکار میکنی گفت نه  گفتم من هم دیگه این اشتباه نمیکنم .ناهار باهم خوردیم رفت . بقیه هم بعدا میام مینویسم.