هزاران زن مثل من
هزاران زن مثل من

هزاران زن مثل من

خانوادگی

بهمن ماه

سلام دوستای خوبم ممنون از اینکه نگرانم بودید ببخشید این مدت سرم خیلی شلوغ بود میخواستم یک پست راجع پسر کوچکم بنویسم از اینکه از وقتی بدنیا اومده  بچه خیلی ارام وخوبی بوده و اصلا برام درد سر درست نکرده الان هم خیلی خیلی مهربان و شاید تنها کسی که به خوشحال و ناراحت بودن من اهمیت میده و دلداریم میده البته من نهایت سعی ام میکنم که ناراحتی و مشکلاتم رو به بچه هامنتقل نکنم ولی اخر ها دی ماه و اخرین امتحان ها بود درست روز امتحان عربی که بچه ام اون همه کلاس رفت و تلاش کرد روزها امتحان مدرسه شون تعطیل نبود و بچه ها میرفتن مدرسه و ساعت ۵/۱۲ امتحان میگرفتن  زنگ تفریح قبل از امتحان یکی از بچه ها که خیلی درشت تر از بقیه اس و گویا همه رو اذیت میکنه با یکی از بچه درگیر میشه و اون بچه میگه اگه میتونی و راست میگی شیرین عسل ( پسر من)بزن و اون هم شروع میکنه به زدن شیرین عسل و  اون هم از خودش دفاع میکنه و نهایتا پسره میره سطل زباله رو بر میداره و چند بار میزنه سر پسرم و میخواسته سطل زباله  بذار رو سرش که با مقاومت شیرین عسل نمیتونه و متاسفانه از ۳ تا ناظم مدرسه حتی یکشون هم تو حیاط نبوده بچه ها جداشون میکنن و اون به شیرین عسل میگه جلو مدرسه منتظرشه   پسرم هم نمیره پیش ناظم یا مدیر مسئله بگه بعد از امتحان  میاد از مدرسه بیرون داشته با دوستاش میومده خونه که پسره میاد یقه اش میگیره و درگیر میشن در این گیر ودار یکی از وسایل که دربازکن چاقو قاشق وچنگال داره و من گردن شکسته براش خریده بودم البته اصلا قرار نبود با خودش ببره مدرسه ولی متاسفانه تو جبیب کاپشن اش بوده ومیافته بیرون و پسرم میاد برداره که پسره تا میبیه فکر میکنه چاقو و فرار میکه (خوشبختانه) چون اصلا نمیدونم اگر فرار نمیکرد چه اتفاقی ممکن بود بیافته چون ارام ترین ادم هم در موقع عصبانیت کارهایی مکنن که تصورش ممکن نیست هنوز هم از یاد اوریش تنم میلرزه بهر حال خدا شکر میکنم که بخیر گذشت حالا برخورد مسئولین مدرسه جالب بود که بخاطر سهل انگاری انها یک درگیری کوچک بچه گانه داشت به فاجعه منجر میشد  این پسره شر یک مادربزرگ داره که اومده بود مدرسه رو روسرش گذاشته بود من هم به مدیر  گفتم من از چهارشنبه به خاطر سردرد های شدید این بچه همه اش  دکتر و سی تی اسکن اینها بودم این هم لباسهاش همه اش پاره شده  تنش هم نشون دادم که همه زخمی و خراشیده شده بود اصلا میرم شکایت میکنم  و گفتم وقتی تو مدرسه نبوده و بنا به گفته شما ها دو سه تا کوچه اونورتر بوده به مدرسه ارتباطی نداره مادر پسرک هم اومده بود و همین  گفته بود( اینکه بیرون مدرسه بودّّه و مدرسه مسئولیتی نداشته و شکایتی نداره) و از رفتار مادرش عذر خواهی کرده بود بالاخره قضیه فصله پیدا کرد امیدوارم برای هیچ خانواده ایی پیش نیاد ۰ 

مشکل دیگری هم که داشتم اتمام موعد اجاره خونه اخر بهمن ماه که با صاحبخانه برای تمدید تماس گرفتم اون هم گفت باشه ولی باید ۳۰۰ هزار تومان ماهانه به کرایه اضافه کنید گفتم میتونم تا۱۵۰ تومان اضافه کنم که قبول نکرد من گفتم بلند میشم ( چون هم طبقه چهارم و اب هم فشارش خیلی کم و چون تو حمام توالت فرنگی داره پسر بزرگم دو یا سه بار بیشتر اینجا حمام نرفته خونه خاله اش بیشتر میره حمام دیدم ارز ش نداره بمونیم بای این قیمت و بهتره دردسر جابجا شدن قبول کنیم) بسپرید مستاجر بیارن که الان یک هفته کسی نیامده من یک جایی پیدا کردم رهن کامل که اجاره ندم با این اوضاع گرونی واقعا دیگه توان اجاره روندارم متاسفانه صاحب خونه همکاری نمیکنه گفتم حداقل ۱۰ میلیون از پول پیش بده میگه با خانمم مشورت کنم ( خونه مال خانم) گفتم شما میگید با خانمم تماس نگیرید به خودم بگید حالا  اینطوری میگید فعلا که جوابی بهم نداده خدا بخیر کنه من پولم از اینها بگیریم  فعلا خودم خونه رو با پس اندازم قولنامه کردم  توکل به خدا ۰

نظرات 19 + ارسال نظر
mytheme چهارشنبه 11 بهمن 1391 ساعت 10:11 http://mytheme20.blogsky.com/

سلام وبلاگ خوب دارین موفق باشید
طراحی وب سایت اینتر فیس قالب و بنر لوگو ارم ونشان با کمترین قیمت در کمترین زمان
سری هم ب وبلاگ ما بزنید ونظرات خود ودرخواست خود رابزارید
انواع قالب وبلاگها
قالب کودک وشکلکهای کودکانه تم تولد شکلکهای جورواجور
در صورت درخواست تبادل لینک اطلاع دهید
وب ما را با نام طراح بنر لوگو ارم و نشان دانلود قالب وشکلک لینک کنید
موفق وپیروز باشید

سلام ممنون حتما استفاده میکنم

مهتاب2 چهارشنبه 11 بهمن 1391 ساعت 10:19

واقعا که گاهی مشکلات بچه ها خیلی زیاد میشه. حتی یه بچه ی اروم..
برای مشکل خونه ت هم امیدوارم زود حل بشه وپولتو بتونی بگیری.

سلام مهتاب جون واقعا سخت ترین کار دنیا بچه داری امیدوارم خدا خودش بچه های همه رو در پناه خودش حفظ کنه من هم امیدوارم امروز دوباره باصاحب خونه تماس میگیرم ببنیم چی شد

بهار(بوسه ی تقدیر) چهارشنبه 11 بهمن 1391 ساعت 11:29 http://gozashtehagozashte.blogfa.com

بچه بزرگ کردن خیلی سخته.....
مادر بودن خیلی سخته...
حالت را درک می کنم.

سلام بهار جان ممنون از درکت واقعا سخته خدا به همه مادر کمک کنه بتونن بچه های خوبی تربیت کنن

ان شاءالله که خونه هم جور میشه و پولتون را میگیرید.
بیشتر مراقب پسرک باش.

سلام مهربان خانم عزیز انشااله چشم باور کن تا جایی که میتونم کوتاهی نمیکنم

یک زن چهارشنبه 11 بهمن 1391 ساعت 13:02 http://sozosazekzan.blogfa.com

سلام . خدارو شکر به خیر گذشته. راستش منم با خوندنش با تصور اینکه پسر بچه ها اونم توی این سن اهل خوب فکر کردن نیستن ممکن بود چه اتفاق بی افته تنم لرزید.خدارو هزار مرتبه شکر. پارسال بچه ای پسرک رو زده بود . مادر پسر معلم همون مدرسه و پسر بیش فعال. دماغ پسرک به حدی متورم شده بود و خون امده تا دیدم سریع رفتم سمت دفتر مدرسه که معلم رو دیدم گفت ببخشید حلال کنید. گفتم مگه میخوام دیه بگیرم میخوام با بچه ات صحبت بکنم. گفت با خودم صحبت کن. گفتم میخوام بزنم زیر گوش بچه ات بیا جلو تا بزنم زیر گوش خودت. گفتم به بچه ات یاد بده بعضی از اعضای بدن خیلی مهم هستند ممکنه به مرگ ختم پیدا کنه. ظاهرا طرفم دیوار بود. چند روز بعد از پشت سر با لگد کوبیده بود توی کلیه پسرم. فرداش دیگه صبر نکردم. رفتم پیش مدیر مدرسه و گفتم باید پدر بچه بیاد مدرسه. با مادرش کاری ندارم وگرنه همین الان زنگ میزنم 110 و شکایت تنظیم میکنم.
پدر بچه امد و خداروشکر کل بچه های کلاس از شر مادر و پسر بی خرد رها شدند. حالا حکایت مادر بزرگ طرف مقابل شماست.

خدارو شکر که خونه پیدا کردید همینشم جای شکر توی این گرونی و تورم. ولی سعی کنید تخلیه نکنید تا پول پیش رو نگرفتید.

هر روز موفق تر و شاد تر باشید.
راستی امتحان عربی شیرین عسل چی شد؟

سلام واقعا از خدا متشکرم که بخیر گذشت متاسفانه بعضی از والدین فقط بچه خودشون می بیین مسئولین مدرسه هم که چی بگم ۰ در مورد خونه هم اگر حتی وسایل ببرم چند تکه ایی میگذارم باشه بهشون گفتم اگهی بدن وقتی پول گرفتم تخلیه کامل میکنم و کلید تحویل میدم امتحان عربی شیرین عسلم هم خوب شد شکر خدا ۱۶ گرفت ۰

عزیزم رمز را فرستادم حواستون باشه تایید نفرمایید.

سلام ممنون از رمز و در مورد جاریت هم نمیدونم چی بگم من همیشه پیش خودم میگم حالا که خدا به هر دلیلی این نعمت به من نداده حداقل دیگری ازش لذت ببره ولی گاهی قبول دارم ادم کم میاره انشااله خدا هرچی خیره بهت بده و پسر گلت هم روز به روز بهتر بشه

بارونی چهارشنبه 11 بهمن 1391 ساعت 14:02 http://zendegiyeman12.blogfa.com/

خداروشکر که به خیر گذشت عزیزم.

سلام متشکرم گلم با دعا شما عزیزان خدا بهم رحم کرد

ن چهارشنبه 11 بهمن 1391 ساعت 14:24

البته نیاز هست بعضی وقت ها حتی با کتک زدن و یا کتک خوردن
آدم زیر بار زور نرود
فکر کنم شیر عسل برای همیشه خودشو بیمه کرد و کسی تو اون مدرسه دیگه نمی تونه اونو اذیت بکنه
در پناه حق باشید

سلام اقای ن حق با شماست تقریبا کسی مزاحمش نمیشه چون مدیر با اون پسره و دوستش که اونم فرداش مزاحم پسرم شد بشدت برخورد کرد و گفت هر سه شون اخراج میکنه البته من مرتب از اینکه ممکن بود چه اتقاق وحشتناکی بیافته و کار به کانون و یا حتی بدتر بکشه بهش میگم که دیگه این کارش تکرار نشه اون وسیله رو هم ازش گرفتم اوردم اداره برام دعا کنید

عسل نصیری چهارشنبه 11 بهمن 1391 ساعت 18:59

سلام واسه گل پسرتون ناراحت شدم بیشترمراقب باشید خداحفظشون کنه تا پول پیشتونو نگرفتید ازاونجاپانشین هادرمورد منم اگه بهتون بگم توشرکتی که شوهرم کارمیکنه چندبارگفتن بیا کارکن چی میگین ؟تازه بازم گفته ازشنبه برم

سلام عسل جان حتما پول میگیرم پا میشم در موردشما اگر کار تو شرکت شوهرتون مناسبه یا جای دیگه بهتره بری اونجا تا تو جو ارامی کار کنی عزیزم تا بهتر بتونی به گل پسرت وزندگیت برسی

سعید ترشیزی جمعه 13 بهمن 1391 ساعت 10:53 http://www.saeedtorshizi.blogfa.com

سلام زهرا خانوم

خواهش میکنم... شما لطف داری... چشم اگه مشغله کاری اجازه بده حتما زودتر آپ می کنم...

ممنون

سلام اقا سعید خواهش میکنم واقعا وبلاک شما که میام شاد میشم

سارا جمعه 13 بهمن 1391 ساعت 12:12 http://mane54.blogfa.com

ترس همیشه ی من همین اتفاقاتیست که ممکنه واسه بچه ها پیش بیاد
خدا را شکر که به خیر گذشت

واسه خونه هم دعا می کنم خیلی زود مشکلت حل بشه

سلام سارا جون ممنون واقعا خدا شکر میکنم که بخیر گذشت باید توکل کنیم بخدا ممنون از دعات

یه مامان مهربون شنبه 14 بهمن 1391 ساعت 10:54

امیبدوارم زودتر این مشکل خونه مرتفع بشه مردم از مستاجر مینالن میگن بهشون خوش نشین اونوقت شما میخوای بلند شی گیر داده چه خبره سیصد هزار تومن !!!

سلام مامان مهربان عزیز حالا که من رفتم خونه اجاره کردم همین چند لحظه پیش داشتم با شوهر صاحب خونه حرف میزدم حتی ۷ میلیون که میگفت هر لحظه خواستی مبایعه نامه بنویسی بگو به حسابت بریزیم حاضر نیست بده میگه رفتم املاکی گفته ۲یا۳میلیون اونهم یکهفته مونده به تخلیه من هم گفتم والا من تا حالا بیشتر از ده تا مستاجر داشتم با همشون هم کنار اومدم تقریبا نصف مبلغ پیش بهشون دادم رفتن خونه اجاره کردن حالا شانس من گیر شما افتادم باشه من ادم محتاجی نسیتم واشنا که بهم قرض بده دارم ولی شما راس تاریخ که اخر بهمن باید همه پول من بدید خونتون تحویل بگیرید والا نمیدونم این چه حکمتی که من تو همه چیز باید دردسر بکشم بازم توکل میکنم بخدا

[ بدون نام ] شنبه 14 بهمن 1391 ساعت 12:47

سلام بر مادر شیرینعسل
از طرف من شیرین عسلو یه ماچ اوفی بکن
بعدشم یه دوسه تا فن کاراته یادش بده ب
به درد دو روز دیگه اش میخوره
اونم فقط محض دفاع شخصی

سلام دوست بی نام چشم رسیدم خونه یک ماچ کنده ازش میکنم شیرین عسل یکسال و اندی میرفت کلاس کاراته و خیلی تیز و فرز البته راست میگی تابستان میفرستم دفاع شخصی یاد بگیره

دخترچاق شنبه 14 بهمن 1391 ساعت 18:49 http://dokhtarechagh.blogfa.com/

سلام رنجه بفرمایید

سلام چشم دوست عزیز

http://zanvarahaee.blogspot.com/2013/01/blog-post.html

سلام مهربان عزیز ممنون که ادرس برام گذاشتی

مهربانو چهارشنبه 18 بهمن 1391 ساعت 15:40 http://baranbahari52.blogfa.com

زهرا جان سلام عزیزم .
چقدر خدا رحم کرده که کار از این بدترنشده . پسر بچه ها تا بزرگ بشن متاسفانه این مشکلات رو هم دارن . و دلنگرانی هاشون هم مال مامانای طفلکیشونه .
امیدوارم زودتر موضوع خونه حل بشه و شب عید یه جای عالی و تر وتمیز بری .. چقدرم مزه میده با اون همه مکافاتش ولی خوبه .
برات آرزوی سلامتی و خوشبختی دارم . البته بعدا بیشتر و با دقت میخونمت ولی یه سوال؟
تو هم مثل من متارکه کردی یا متاهلی عزیزم؟؟

سلام مهر بانو عزیز همین الان داشتم زندگی تو میخوندم قسمتهای بارداری و بدنیا امدن دختر گلت یاد زایمان اول خودم که همین طور پیش از موعد بو د افتادم خیلی قشنگ و با احساس مینوسی متاسفانه پسرها مشکلاتشون خیلی زیاده این پسر من فکر کنم با دختر شما همسن باشه من هم برای تو دختر گلت ارزوی خوشی و سعادت و ارامش میکنم عزیزم من هنوز طلاق نگرفتم ولی جدا زندگی میکنم ممنون از اینکه بهم سر زدی

مهربانو شنبه 21 بهمن 1391 ساعت 08:36 http://http:/baranbahari52.blogfa.com

فدات شم عزیزم .. خدا بچه ها رو برات نگه داره .. مهر دخت متولد 26 تیر 78 . امیدوارم تو همه ی کارها و تصمیماتت موفق باشی

سلام مهر بانو عزیز ممنون خدا دختر گل تو هم حفظ کن شیرین عسل من هم متولد۱۸ فروردین ۷۸ نزدیک دوماه ونیم از مهر دخت شما بزرگتر من هم برای شما بهترین ها رو ارزو میکنم

رویا بانو شنبه 21 بهمن 1391 ساعت 18:26 http://www.royabanoo.blogfa.com

زود بیا خانومی دلمون تنگ شده!

چشم

رویا بانو چهارشنبه 25 بهمن 1391 ساعت 02:05

آره حتما پاک کن عزیز

سلام چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد