هزاران زن مثل من
هزاران زن مثل من

هزاران زن مثل من

خانوادگی

حقوق شهروندی

 سلام دوستان خوبم ، د یشب ساعت هفت که داشتم میرفت دنبال شیرین عسل از کلاس تقویتی عربی بیارم اتفاقی افتاد که نمیدونم اسمش چی بگذرم . چقدر ادمها  خود خواه شدن . چرا لحظه ایی خودمون جا دیگران نمیگذاریم . شرح واقعه به اینصورت بودکه ساعت هفت اومدم پارگینک ماشین روشن کردم وقتی در پارگینک زدم که برم بیرون دیدم یک پژوه سفید رنگ درست جلو در پارگینک پارک کرده ( چون خیابان اصلی قرارداریم بعضی مواقع این مشکل پیش میاد) خواستم پیاده شم برم بینم تو  سوپر یا چلو کبابی روبرو صاحب ماشین هست یا نه که اقایی تقریبا 27تا 30 ساله اومد با یک نایلون دستش و تکشون داد سوار شد فکر کردم الان راه میفته نمیدونم چرا طولش داد یک بوق زدم نگاه کرد و طلبکارنه بازم ایستاد من هم دستم گذاشتم روی بوق دیگه لج کرد و دستش گذاشت روی دستش یعنی که نمیرم میخوای چکار کنی .پیاده شد م گفتم اقا میخوام برم دنبال بچه ام این چه کاری  ماشین هم موند لای در نمیدونستم چکار کنم بهش گفتم لعنت بر خودت ، پدرت، مادرت و هفت جدت که تو ادم بی مسئولیت  انداختن به جون مردم . عین خیالش نبود اومدم ریموت بردارم در باز کنم در همین حین بد وبیراه بهش گفتم . وقتی  سرم بردم تو ماشین نمیدونم ترسید که قفل فرمونی چیزی بردارم رفت . فکر کردم اگر کنترم از دست میدادم و با قفل فرمون یا با سوئیچ می افتادم به جون ماشینش چکار میخواست بکنه و کار به کجا میکشید نهایتا سوار شدم رفتم دنبال بچه جلوتر یک ماشین تقریبا همون شکلی با راننده نشسته بود ولی خیلی بهش توجه نکردم اخرش هم به این نتیجه رسید م  باید تو  پارکینک موندم تا بره . تصیمیم گرفتم اگر دفعه دیگه  ماشینی جلو در پارکینک دیدم سریع زنگ بزنم 110 و شماره پلاکش بهشون بدم . قبلا " یکبار این اتفاق افتاد بود البته اون روی پل پارک کرد بود اومدن بردنش پارکینک . جمعه هم ما رفتیم با خواهرم و بچه هاش رستوران ناهار  وقتی برگشتیم خونه رفتیم پارکینک پارک کردیم یک 206 اومد روی پل فکر کردم میخواد بیاد تو ولی بعدا که برگشتم چیزی از ماشین بردارم دیدم  همچنان روی پل ولی کاری نکردم الان دیگه همچین مواردی حتما به 110 خیر میدم  . بی اعتنایی مابه این موارد این ادمها رو پر رو میکنه . من خودم اگر شده چند دور دور بزنم مکانی خیلی دورتر پاک میکنم تا مزاحم مردم نشم .خلاصه دیشب رفتم شیرین عسل از کلاس برداشتم از معلم که یک خانم خیلی خوب ومهربونی عذرخواهی کردم و مثل همیشه تا در خونه اش رسوندم بعدش هم با شیرین عسلم رفتیم خرید اون فیلم خرید من هم یک پالتوی خوشگل ابی نفتی از شهروند کلی خرید کردیم و برگشتیم خونه خودم مشغول کار کردم که به این ماجرا فکر نکنم سالاد ماکارونی اولویه درست کردم  کرفس های که خریده بودم پاک کردم شستم خورد کردم بعدش هم سرخ کردم کاهو ها شستم ساعت 12 هم برق رفت یک لامپ ازاینها که 4 تا باطری قلمی میخوره از خیابان ملت خریده بودم اوردم روشن کردم خیلی خوب بود  با نور اون همه غذاها و کرفس وکاهو ها بسته بندی و جابجا کردم . یک دیازپام خوردم خوابیدم.  صبح که بیدار شدم احساس کردم که خواب همراه با ارامشی داشتم و لی ساعت 9 تو اداره  یک دردی تو ناحیه سمت چپ قفسه سینه ام احساس کردم هر وقت تحت فشار عصبی قرار میگیرم اینطور میشم دکتر قلب هم رفتم قبلا نوار قلب و اکو انجام داد و گفت که قلبم  سالمه ولی مثل اینکه ضمیر ناخوادگاه اثر خودش گذاشته . درسی که از این حادثه گرفتم اینکه چقدر رفتار ما روی هم اثر میزاره پس بهتر تا اونجا که میتونم بهم مهربانی کنیم و بهم لبخند هدیه کنیم.

 پی نوشت : الان یادم افتاد که شاید درد قلبم همش هم از این حادثه نباشه یکی از همکارام   چهارشنبه تو وایبره برامون پیام گذاشته بود که دختر خواهر شوهرش که 13 سالش بودشنبه گذشته 29 اذر از پشت بام افتاده و فوت شده  همون روز بهش زنگ زدم ببینم چرا اینطور شده چون خیلی هم بچه نبوده گفت خیلی شیطون بوده دیروز هم که همکارام اومد اداره ازش پرسیدم این اتفاق وحشتناک چطوری اتفاق افتاده گفت که مادر میگه رفته بودم بیرون یادداشت گذاشته بودم که از مدرسه اومد بره لباس ها رو از روی بند برداره . البته دخترم هیچ وقت به حرفم گوش نمیداد البته گویا اصلا بچه سراغ لباسها هم نرقته چون روی بند مونده بودن کسانی که تو شرکتی که روبروی خونه شونه  گفتن اومده بود ه از حصار اویزن شده بوده که افتاده پایین گویا دنبال مورچه و عنکبوت و اینطور چیزها همیشه راه میافتاده بهرحال افتاده پایین از پنج طبقه و خورده به شیشه طبقه واحد اول همسایه هاجمع شدن مادرش هم که نبوده اورژانس خبر کردن بردن بیمارستا ن چند ساعت هم زنده بوده بعد فوت شده من مادرش دیده بودم خونه دوستم، واقعا براش دعا میکنم خدا صبر بده خیلی سخته از اون روز  همش به فکر این حادثه تلخم

انچه در دی ماه گذشت

سلام دوستان خوبم،  اول عذر خواهی بخاطر تاخیری که داشتم . نمیدونم این روزها چی شده که هر کاری میکنم بیام چند خط بنویسم نمیشه امروز طلسم شکست . اوضاع ا حوالمون مثل سابقه . در طی این مدت یک روز که دایم و دخترهاش اومده بودن دیدن خواهرم ما هم رفتیم اونجا دختر دایی دومی بامن همکلاسی بودیم خیلی ابراز احساسات کرد ولی من نمیدونم دیگه چرا مثل سابق از دیدن دوستان قدیمی خوشحال نمیشم. چند سال پیش خیلی  از دیدن اقوام و دوستان قدیم ایم خوشحال میشدم .فکر کنم یک مقدار افسرده شدم نمیدونم شاید هم طبیعی باشه اونروز خیلی خوش گذشت .فرداش هم رفتم خونه دوستم که بازنشسته اس این دوستم تقریبا سه سال بازنشسته شده تو این سه ساله، اول پدرش مریض شد نردیک یک سال ونیم از پدرش پرستاری کرد  تا پدرش فوت کرد بعد از اون برادرش که مجرد بود به فاصله کمی از فوت پدرشون سرطان معده گرفت و با زدوستم ازش پرستاری کرد من همش بهش امید میدادم که خوب میشه ولی تقریبا همزمان با سالگرد پدرش برادرش هم فوت کرد .  و دوستم تنها موند خواهرش که از خارج از کشور اومده بود یک ماه ونیم  پیش بود بعد رفت و برای دوستم سخت بود تو یک خونه بزرگ خالی از سکنه زندگی کنه یک اپارتمان نزدیک خونه ما داشت که خوشبختانه خالی بود اومد اونجا ساکن شد . خیلی دختر خانمی ، تمام وجودش سرشار از محبتة  میگفت کاش یک بچه داشتم .به من هم توصیه میکرد که اشتی کنم وقتی براش یک مقدار از  اتفاق های اون دوران گفتم . گفت میخوای مثل من تنها بمونی گفتم والا شرایط تو بمراتب بهتر از منه . من الان علاوه بر خودم هر کاری میخوام بکنم حتی اگر برم مسافرت اول باید فکر بچه ها باشم که چه وضعیتی پیدا میکنن . اونجا هم خو ش گذشت قرار شد وقتی بازنشت شدم با هم بریم مسافرت. این وسط خواهر شوهر بزرگم هم زنگ زده بود خونه خواهر م که میخوام بیام راجع وضیعت اینها صحبت کنم .دختر خواهرم هم گفته بود مامانم خونه نیست ولی قدمتون روز چشم ولی اونها باید خودشون بخوان که ظاهر برادرشما هم کار خوبی نکرده علاون بر اون مسئله که خودتون میدوند الان نزدیک 3 سال که بچه ها انداخته سر خاله ام رفته حتی اقدامی هم برای بهبود شرایط نمیکنه ولی کلا من در حدی نیستم که بخواهم راجع این مشکل نظر بدم . هر وقت خواستید بیاید تشریف بیارید . یک روز هم زنگ زد به خودم که  چرا جواب نمیدی زنگ زدم خونه خواهرت . گفتم من که نمیدونم پشت خط کی هست اگر میخواستم جواب ندم الان هم جواب نمیدام این جه حرفیه . بعد هم همون حرف ها رو زد که من بهش   راجع کارهایی که برادرش دردورانی که باهم زندگی میکردیم  انجام داده بود گفتم  . گفت اگر اینطوره که من پیش خواهرت هم نمیرم من خبر از این کارهاش نداشتم ( مرور زندگیم  خرداد نود ویک میتوانید بخوانید)بعد هم راجع به یک مسئله که تو زندگی بوده و الان بعد از شاید نزدیک 60 سال جاریم  اشکارش کرده  وحتی باعث اختلاق اون با بچه هاش شده برام صحبت کرد و مشورت میخواست . بطور خلاصه بگم خواهر شوهرم وقتی 13 سالش بوده شوهر کرده و صاحب یک بچه شده حالابه چه دلیلی قبل از بدنیا اومدن بچه دچار مشکل شدن و کار به متارکه کشیده بعدش هم که بچه بدنیا اومده  بهش گفتن که بچه مرده و خیلی زود هم از اون شهر رفتن به یک شهر دیگه ( چون پدر شوهر نظامی بود و مرتب از این شهر به اون شهر منتقل میشده)و خواهر شوهرم که فکر میکرده بچه اش مرده اصلا به فکرش هم نمیرسیده که بره دنبالش حالا تقریبا 4 سال که جاریم که اهل همون شهر که این اتفاق توش افتاده گفته که اون پسر بچه که الان تقریبا باید نزدیک 60 سالش باشه زنده اس و از مادرش ارث میبره و همین مسئله ارث باعث مشکل خواهر شوهرم با بچه هاش شده .  همه  فامیل و اشنا خودشون  فامیل خواهر شوهرم و حتی فامیل شوهرش رو با خبر کردن و کلا اعصابش رو بهم ریختن اون هم از داماد برادرش که اون هم اهل همون شهر خواسته بره و پیگیر بشه و  اصل ماجرا رو بفهمه و با اقاهه صبحت کنه  البته مثل اینکه سال پیش برادر شوهر و برادر جاریم با هم رفتن سراغ اقای دکتر( پسرش دکتره) ولی ایشون گفتن که مادر من 20 سال فوت کرده . حالا شاید اصلا طرف خودش هم خبر نداره مادرش یک نفر دیگه اس . خواهر شوهرم میگفت نمیدونم چکار کنم کسی رو هم ندارم راهنمایی کنم بهش به شوخی گفتم یک پسر دکتر ارزو هر مادری اون بدون زحمت خود یک پسر دکتر بزرگ کردی میدونی چقدر سخته . از ش پرسیدم شناسنامه بچه رو به خودش گرفتن گفت نمیدونم چون گفتن مرده اصلا پیگیر نبودم و عقلم نمیرسید بعد هم پدرم شناسنامه ام عوض کرد الان هیچ اسمی غیر از بچه های فعلی ام توش نیست . گفتم الان که ازمایش ژنتیک  هست و همه چیز قابل اثباته  . راجع به ارثیه چون ارث پدری بچه های فعلی و پسرت هم مقداری برات ارز فرستاده بود فروختی و این خونه خریدی دونگی به اسمشون کن تا اونها هم ناراضی نباشن.فعلا دیگه خبری ازش ندارم( مثل فیلمها هندی شایدم کلمیبایی فارسی وان شده) این جاری من اگر بخواد کسی رو اذیت کنه اینطور که نوشتم عمل میکنه پدر جد طرف از تو قبر در میاره و علم میکنه .

در مورد پسر هام هم گنج زندگی  یک کم مهربون شده دیشب برام ساندویج  درست کرد نوشابه و لیوان هم اورد . (از عجایب روزگار) شیرین عسلم که امتحان داره ( مردیم از بس این بچه ها امتحان دارن  ماهانه ، میان ترم ، پایان تر م). امیداوارم همه بچه ها موفق باشن.

باهم بخندیم

برگرفنه از سایت سالی جون


 

ﭘﺴﺮ: بابا ﻭﺍﺳﻢ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ ﻣﻴﺨﺮﻱ؟

بابا:ﺍﮔﻪ ﺷﻴﻄﻮﻧﻲ ﻧﮑﻨﻲ،

ﺑﻪ ﺣﺮفم ﮔﻮﺵ ﮐﻨﻲ،

زیاد ﺑﺎ ﮐﺎﻣﭙﻴﻮﺗﺮﺑﺎﺯﻱ ﻧﮑﻨﻲ،

ﻣﺴﻮﺍﮎ ﺑﺰﻧﻲ،

ﻣﻌﺪﻟﺖ هم بیست ﺷﻪ ﻭﺍﺳﺖ ﻣﯽ ﺧﺮﻡ!

پسر: ﻣﻴﺨﻮﺍﻱ ﺗﺤﺮیم های آمریکا علیه ایران روهم ﻭﺭﺩﺍﺭﻡ؟!

 

S A L I  J O O N

 

ﭘﺪﺭﯼ ﺩﺭ ﺑﺴﺘﺮ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﻭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﻋﻤﺮ ﭘﺴﺮﺍﻧﺶ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩ

ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻫﻤﻪ ﺗﻨﻬﺎ ۱ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ…

ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﯿﺪ ﺩﺳﺖ ﺑﺰﻧﯿﺪ…؟

ﺁﯾﺎ ۱ ﺩﺳﺖ ﺻﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ…؟

ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺸﮑﻦ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﺧﺮﯾﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ فهمید

چه گوساله هایی تحویل جامعه داده…

 

S A L I  J O O N

 

طرف میگه بهترین خاطرات من مربوط به سفر کربلاست

.

.

میگن: به به. کی کربلا رفتی؟..

.

.

.

.

.

.

میگه: من نرفتم خانومم رفته!!

 

S A L I  J O O N

 

یک ضرب المثل معروف ژاپنی:

If one can do it, I can do it

If no one can do it, I must do it

یک ضرب المثل معروف شیرازی:

Kako, if one can do it, kho let him do it.

If no one can do it, kho lamassab how can I do it?!

 

S A L I  J O O N

 

بدرقه شوهر در فرهنگ ملل

آمریکایی: عزیزم امیدوارم روز موفقى داشته باشى.

انگلیسى: عزیزم براى نوشیدن چایی عصر بیصبرانه منتظرتم.

فرانسوى: عزیزم تمام روز بفکرتم تا برگردى.

إیرانی: دارى میرى این اشغالها رو بزار دم در

آشغالا یادت نره

آشغالا

هوی آشغالارو ببر

 

S A L I  J O O N

 

ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﻭ ” ﺑـــﺮﺍﺩﺭ ” ﻭ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ

.

.

.

.

.

.

.

.

ﺍﺯ ﺑﭽﮕﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ

ﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﻣﻮﺳﯿﻘﯽ ﻋﻼﻗﻪ ﺩﺍﺷﺖ

ﯾﮑﯽ ﺑﻪ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭﯼ

ﯾﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﺩﺭ ﺧﻔﺎ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﺪ ﯾﮑﯽ ﺩﺭ ﺩﯾﺪ .

ﯾﮑﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻫﻤﻪ ﺗﺼﻮﯾﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﻨﺪ

ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺖ ﻫﯿﭻ ﺗﺼﻮﯾﺮﯼ ﺍﺯ ﻭﯼ ﻣﻨﺘﺸﺮ ﻧﺸﻮﺩ .

ﺑﻠﻪ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ

ﯾﮑﯽ ﺧﺒﺮﻧﮕﺎﺭ ﻭﺍﺣﺪ ﻣﺮﮐﺰﯼ ﺧﺒﺮ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺑﺎﯼ ..

.

.

ﻭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻫﻨﺮﻣﻨﺪ ﺑﺎ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﺵ ﺫﻭﻕ

ﺍﺭﻧﺠﻤﻨﺖ ﺑﺎﯼ

‏( arrangement by ‏)

ﺧﻮﺍﻫﺮ ﺁﻧﻬﺎ ” ﺍﺳﺘﻨﺪ ﺑﺎﯼ ” ﻭ ﭘﺪﺭ ﺁﻧﻬﺎ ” ﻫﺎﯼ ﺑﺎﯼ ” ﺑﻮﺩ

 

S A L I  J O O N

 

امروز رفتم کتابخونه یه چند تا کتاب بگیرم

یه کتاب دیدم روش نوشته پسرها چه دخترهایی را دوست دارند

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

والا ما تا یادمون میاد

پسرها همه دخترا رو دوست دارن دیگه طبقه بندی نداره

 

S A L I  J O O N

 

آیا میدانید اولین کسی که از سیستم wi-fi استفاده کرد

یک خواننده ایرانی به نام معین بود؟

سالها پیش وی در یکی از آلبوم هایش از این سیستم یاد کرد:

کفتر کاکل به سر Wi-Fi کفتر کاکل به سر…

این خبر از من ببر Wi-Fi این خبر از من ببر…

ملاحظه میکنید که آن زمان حتی سیستم های کامپیوتری و اندروید وجود نداشته

و ایشان این سیستم را روی پرندگان نصب میکرده است!

 

S A L I  J O O N

 

پسر: عزیزم ماشینم رو فروختم!

دختر: از اولشم مى دونستم دوسم نداری،باى!

پسر: اخه خواستم بگم یه بهترش رو گرفتم!

دختر: نفــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس من کیه؟! :|

 

S A L I  J O O N

 

یارو بالای درخت چنار نشسته بود،

ازش میپرسن بالای درخت چنار چیکار میکنی؟

میگه دارم توت میخورم.

میگن: الاغ، این درخت چناره، توت نداره که!

میگه : توت تو جیبمه، الاغم خودتی

 

S A L I  J O O N

 

ازدواج:

یعنی یه غلطی میکنیم که بعدش هر غلطی میکنیم

نمیتونیم هیچ غلطی بکنیم.

جمله سنگینی بود

یه صلوات عنایت بفرمائید پلیز

 

S A L I  J O O N

 

کهنه فروش تو کوچمون داد می زد:

چراغ کهنه می خرم، کمد شکسته می خرم…

رفتم دم پنجره گفتم: کهنه فروش دل شکسته می خری؟

با یه لبخند تلخی گفت: زر نزن بابا

 

S A L I  J O O N

 

شاسکوله شب عروسیش حرفی نداشته به زنش بگه،

میپرسه:

.

.

.

.

.

.

.

.

خونوادت میدونن اینجایی؟

 

S A L I  J O O N

 

ماهیگیری پس از صید ماهی به خانه بازگشت تا آنرا بپزد……!!

اما دید نه روغن دارد….

نه آرد…….

نه گاز ‌…..

نه نمک…و نه ادویه……!!

برگشت ماهی را به آب انداخت……!!

ماهی سرش را از آب بیرون آورد و فریاد زد:

روحانی مچکریم…….!:-)))))

 

S A L I  J O O N

 

سعدی همچین گفته

ای ساربان آهسته ران

که هرکی ندونه فکر میکنه شترا ۱۸۰ تا میرفتن!

شیرازیه دیگه! سرعت شتر واسش زیاده!

 

S A L I  J O O N

 

دکتر هراسان از اتاق عمل میاد بیرون

و فریاد میزنه :همراه مریض؟

دختره میگه : صفر نهصد و سی و پنج, چهار صد و چهل, چهارده ،شونزده

دکتر الان یک هفته است مفقودالاثر است.

 

S A L I  J O O N

 

گفت مردی به همسرش روزی….

من بمیرم چگونه خواهی زیست؟

گفت: از چند و چون آن بگذر….

تو بمیری برای من کافیست

 

S A L I  J O O N

 

یه توصیه ی علمی به دخترخانما موقعی که خواستگارمیاد

به مادر داماد بگین من فکر کردم شما خواهر بزرگترشین!

یعنی تأثیری که این جمله داره،

کتاب های قلمچی و گاج و ماهان در قبولی کنکور نداره.

 

S A L I  J O O N

 

تجربه کردین وقتی به یک دختر تیکه میندازین

و می گید خانوم زنم می شی و از این حرفا

جوابشون همش ” ایش ” هست؟

این “ایش” همون ” ایشالا ” خودمونه

اینا کوتاهش کردن.

 

S A L I  J O O N

 

دیشب خواب دیدم که با ویروس ” ابولا ” دارم صحبت می کنم،،،

ازش پرسیدم : کلک چرا ایران نمیای؟

گفت :اونجا آب نیترات داره ,

شیر روغن پالم داره ,

هوا آلودس ,

فضاش پارازیت داره ,

می ترسم بیام منقرض بشم.

خیلی ویروس عاقلیه!!

 

S A L I  J O O N

 

همسر کیست ؟

همسر کسی است که در همه مشکلات زندگی کنار تو خواهد بود…

مشکلاتی که اگر او نبود هرگز پیش نمی آمد…!

 

S A L I  J O O N

 

حموم رفتن زمان ما :

میرفتیم تو حموم،

یه شیرو باز میکردیم، دندونامون میریخت کف حموم از سرما!

اون یکیو باز میکردیم، مث آب سماور در حال جوش بود!

یه عر میزدیم از سوزش،

مامانمون مى زد پس کله مون که اذیت نکن، آروم بگیر.

بعد با اون صابون زرد گنده ها که مثه چرکِ خشکیده بود، میفتاد به جونمون

تا حدى که چشمامون از کاسه دربیاد!
 

یعنى ما از نظر مامانمون کثافتى بودیم که میخوایم در مقابل نظافت مقاومت کنیم!
 

بعد یه جورى چنگ میزد موهامونو که انگار داعش به شپشا حمله کرده

بعدش با شامپوى پاوه کل هیکلمونو غربال گرى میکردن!
 

بعد از همه اینا جان گُدازترینش کیسه کشیدن بود!
 

دو لایه از پوستمونو بر میداشتن،
 

فک میکردن چرکه! باز ادامه میدادن.

بعدِ حموم صدتا لباس تنمون میکردن،

یه روسرى به کله مون، یه یقه اسکى هم روى همش.

بعد از شدت کوفتگى و خستگى بیهوش میشدیم، میگفتن: ببین چه راحت خوابیده!!

 

S A L I  J O O N

 

بابام با ماشین تصادف کرده زنگ زده به من میگه بیشعور عوضی…..
 

میگم چی شده؟

میگه تصادف کردم!

میگم چرا به من فحش میدی؟

.

.

.

.

.

میگه وقتی تصادف کردم داشتم به آینده نامعلوم تو فکر میکردم

 

S A L I  J O O N

 

شب اول قبر، روی نکیرمنکر کلیک راست کنید،

برید تو properties تیکِ گزینه سوال رو بردارید..

فقط میان نگاتون میکنن میرن!

 

S A L I  J O O N

 

کودکی گل فروش با صدای عاجزانه التماسم کرد گل بخر

گفتم: برای کی؟

گفت: برای هدیه دادن به عشقت!

گفتم: اگر عشقم به عشقش هدیه داد چی؟!

لحظه ای سکوت کرد

و گفت: پول نداری گوه فلسفی نخور

 

S A L I  J O O N

 

در ۴ سالگى … موفقیت عبارت است از … کثیف نکردن شلوار

در ۶ سالگى … موفقیت عبارت است از … پیدا کردن راه خانه از مدرسه

در ١٢ سالگى … موفقیت عبارت است از … داشتنِ دوست

در ١٨ سالگى … موفقیت عبارت است از … گرفتن گواهى نامه رانندگى

در ٢٠ سالگى … موفقیت عبارت است از … برقرارى رابطه

در ٣۵ سالگى … موفقیت عبارت است از … پول داشتن

در ۴۵ سالگى … موفقیت عبارت است از … پول داشتن

در ۵۵ سالگى … موفقیت عبارت است از … پول داشتن

در ۶٠ سالگى … موفقیت عبارت است از … برقرارى رابطه

در ۶۵ سالگى … موفقیت عبارت است از … تمدید گواهى نامه رانندگى

در ٧٠ سالگى … موفقیت عبارت است از … داشتنِ دوست

در ٧۵ سالگى … موفقیت عبارت است از … پیدا کردن راه خانه

در ٨٠ سالگى … موفقیت عبارت است از … کثیف نکردن شلوار

حالا به نظرتون زمین گرده!! یا زمان ؟؟

 

S A L I  J O O N

 

ﺳﻪ ﺗﺎ شاسکول ﺑﺎ ﻫﻢ ﻣﻴﺮﻥ ﻳﻪ ﺧﺮﺑﺰﻩ ﻣﻴﺨﺮﻥ ..

ﻣﻴﮕﻦ : ﻫﺮ ﮐﻲ ﮐﻪ ﺍﻣﺸﺐ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺗﺮﻳﻦﺧﻮﺍﺏ ﺭﻭ ﺩﻳﺪﺍﻭﻥ ﺧﺮﺑﺰﻩ ﺭﻭ ﺑﺨﻮﺭﻩ !!

ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﻣﻴﺸﻦ :

اولی ﻣﻴﮕﻪ ﻣﻦ ﺩﻳﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻡ :

ﺑﺎ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺩﻭﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﻭ ﺩﺭ ۸۰ ﺭﻭﺯ ﺯﺩﻡ !!

دومی ﻣﻴﮕﻪ : ﻣﻦ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻡ ﺑﺎ ﺳﻔﻴﻨﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪﻣﺎﻩ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ

ﻣﻴﺒﻴﻨﻦ سومی که شاسکول تر هم بوده ﻫﻴﭽﻲ ﻧﻤﻴﮕﻪ،,

ﻣﻴﮕﻦ ﺗﻮ ﭼﻲ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﻳﺪﻱ ،

ﻣﻴﮕﻪ :ﻭﺍﻻ ﻣﻦ ﻫﺮ ﮐﺎﺭﻱ ﮐﺮﺩﻡ ﺧﻮﺍﺑﻢ ﻧﻤﻲ ﺑﺮﺩ ..

ﺳﺎﻋﺖ ۳ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻡ ﺧﺮﺑﺰﻩ ﺭﻭ ﺧﻮﺭﺩﻡ

 

S A L I  J O O N

 

پدره شب جمعه ۱۰ تومن میده به بچش میگه :

امشب برو خونه عموت بخواب.

یک ساعت دیگه بچه برمیگرده باباش

میگه چرا اومدی؟

میگه عموم بیست تومن داد

گفت به بابات بگو ما هم آدمیم…

 

S A L I  J O O N

 

دم اون بچه ای گرم که وقتی رفت سر یخچال

و دید ” هیچی ” نیست

یه نگاه به باباش کرد

و دید چشاش ” پراشکه ”

و سرشو انداخته پایین

با دستای کوچیک و مهربونش اشکهای باباشو پاک کرد

و گفت : بابا تف به این روزگار با این ” زندگی ” که واسه ما درست کردی …

 

S A L I  J O O N

 

آیا میدانستید خالد مشعل سه برادر دارد؟!!

.

.

.

.

.

.

.

.

.۱-جاسم فندک

۲-هاشم منقل

۳- احمد شمعک

تا اکتشافات بعدی خدا یار ونگهدارتان

 

S A L I  J O O N

 

حکیمی درجمع مریدانش نشسته بود….

یکی از شاگردان از وی پرسید:علم بهتراست یا ثروت؟

حکیم بی درنگ شمشیری ازنیام بیرون آورد

و مانند جومونگ شاگردبخت برگشته را

به سه پاره ی نامساوی تقسیم نمود و گفت:

سالهاست که دیگر هیچ احمقی بین دوراهی علم و ثروت گیر نمی کند!!!

دیگرمریدان در حالیکه انگشت حیرت به دندان گرفته

و لرزشی تمام وجودشان را فرا گرفته بود گفتند:

ای حکیم ما را دلیلی عیان ساز تا جان فدا کنیم!!

حکیم گفت:درعنفوان جوانی مرا دوستی بود که باهم به مکتب میرفتیم

دوستم ترک تحصیل کرد ومن معلم مکتب شدم………….

.

.

.

.

.

.

.

.

.

حالا او پورشه دارد،من پوشه……!

او اوراق مشارکت دارد و من اوراق امتحانی…..!!

او عینک آفتابی،من عینک ته استکانی…..!!!

او بیمه ی زندگانی،من بیمه ی خدمات درمانی…..!!!!

او سکه و ارز،من سکته و قرض……!!!!!

سخنان حکیم چون بدین جا رسید مریدان نعره ای جانسوز زدند

و راهی کلاسهای آموزش اختلاس گشتند…

 

S A L I  J O O N

 

بیاین ساده از همدیگه نگذریم

.

.

.

قشنگ دهن همدیگرو سرویس کنیم بعد رد شیم!!!

 

S A L I  J O O N

 

خیلی دوست دارم وسط دعوا بطرفم بگم

گستاخ فرو مایه…… لامصب خیلی کلاس داره

ولی همش هول میشم فحش خاک بر سری میدم

 

S A L I  J O O N

 

مسابقه مهارت شمشیر زنی بوده…

امریکاییه یه مگسرو تو هوا با شمشیر دو نصف میکنه.

ژاپنیه دو تا بال یه مگس رو با شمشیر تو هوا میزنه.

شاسکوله باشمشیر تو هوا مگس رو میزنه،

مگسه اول میفته زمین بعد بلند میشه دوباره پرواز میکنه!

بهش میگن: این که رفت!

میگه: رفت، ولی دیگه هیچ وقت بچه دار نمیشه

 

S A L I  J O O N

 

ﻧﺴﺨـﻪ ﺟﺪﯾـﺪ ﻭﺻﯿﺖ ﻟﻘـﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﭘﺴـﺮﺵ!

ﭘﺴـﺮﻡ !

ﺍﮔﺮ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘـﯽ ﺍﺳﺘﺨـﺪﺍﻡ ﺷﻮﯼ، ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎ ﺩﻭ نفر ﺭﻓﯿـﻖ ﺷـﻮ:

ﺁﻧﭽﻨـﺎﻥ ﮐﻪ ﺩﺍﻧـﯽ ﺁﺑﺪﺍﺭﭼـﯽ، ﻭ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺑﭽـﻪ ﻫﺎﯼ ﺣﺮﺍﺳﺖ.

ﻓـﺮﺯﻧﺪﻡ !

ﺍﯾﻨﻘﺪﺭ SMS ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﻦ،

ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﻓﻘﻂ ﺩﺭﺁﻣﺪ ﻣﺨﺎﺑﺮﺍﺕ ﺭﺍ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ.

ﭘﺴـﺮﻡ !

ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺑﮕﯿﺮ .. ﺟﻤﻊ ﺑﻨﺪﯼ ﺍﺵ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ.

ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺩﺍﺋﻤﯽ ﯾﮏ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﺑﻮﺩﻥ، ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻣﯽ ﮐﺸﺎﻧﺪ.

ﭘﺴـﺮﻡ !

ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﺩﺭ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﺍﻧﯽ ﺑﺨﻮﺍﻥ..

ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻓﺮﻧﮓ ﺑﺮﻭﯼ ﺑﺮﻭ..

ﺍﻣﺎ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﯼ ﺍﺯ ﻓﺮﻧﮓ ﺑﺪ ﻧﮕﻮ ، ﺍﮔﺮ ﺭﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﻤﻠﮑﺘﺖ ﺑﺪ ﻧﮕو.

ﭘﺴـﺮﻡ !

ﺍﮔﺮ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﺧﻄﻮﻁ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﯼ،

ﺁﯾﺖ ﺍﻟﮑﺮﺳﯽ ﺑﺨﻮﺍﻥ،

ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﻣﻮﻗﻊ ﺑﻠﻨﺪ ﺷﺪﻥ، ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﻣﻮﻗﻊ ﻧﺸﺴﺘﻦ .

ﭘﺴـﺮﻡ !

ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾـﻦ ﮐـﺎﺭ ﻋﺎﻟـﻢ ﻓﻬﻤﺎﻧﺪﻥ ﯾﮏ ﺍﺣﻤـﻖ ﺍﺳﺖ .ﺧﺪﺍ ﺍﺯ ﺍﺣﻤﻖ ﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﮐﺸﯿﺪ ﭘﺲ ﺗﻮ ﻫﻢ…

ﻓـﺮﺯﻧﺪﻡ !

ﺍﮔﺮ ﮐﺘﺎﺏ ﯾﺎ ﻓﯿﻠﻤﯽ ﺭﺩ ﺻﻼﺣﯿﺖ ﺷﺪ، ﺣﺘﻤﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ ﯾﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ

ﺯﯾﺮﺍ ﺣﺘﻤﺎ ﻧﮑﺘﻪ ﺍﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺍست

ﭘﺴـﺮﻡ !

ﺍﺳﺎﺗﯿـﺪ ﺭﺍ ﻣﺤﺘﺮﻡ ﺑﺸﻤﺎﺭ !

ﺍﮔﺮ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﯽ ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺱ، ﺍﮔﺮ ﻧﻪ ، ﺧﻮﺩ ﺩﺍﻧﯽ

ﺩﺭ ﺿﻤﻦ ، ﺑﻪ ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺑﯽ ﺧﻮﺩﯼ ﻟﻘﺐ “ ﺍﺳﺘﺎﺩ ” ﻋﻨﺎﯾﺖ ﻣﮑﻦ.

ﻣﺸﮏ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺒﻮﯾﺪ، ﻧﻪ ﺁﻧﮑﻪ ﻋﻄﺎﺭ ﺑﮕﻮﯾﺪ .

ﭘﺴـﺮﻡ !

ﺭﺍﻩ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ ..ولی تو باور نکن.

 

S A L I  J O O N

 

وصیت نامه ی بروسلی

朣楢琴执㝧执瑩浻牡楧㩮㔱硰执㝧执獧浻牡楧敬瑦瀰絸朣杢㑳执獧扻捡杫潲湵潣潬㩲昣

昸昸㬸慢正牧畯摮椭慭敧敷止瑩札慲楤湥楬敮牡氬晥⁴潴敬瑦戠瑯潴牦浯㡦㡦㡦潴捥捥捥戻

捡杫潲湵浩条㩥眭扥楫楬敮牡札慲楤湥潴昣昸昸攣散散戻捡杫潲湵浩条㩥洭穯氭湩慥

牧摡敩瑮琨灯㡦㡦㡦捥捥捥㬩慢正牧畯摮椭慭敧獭氭湩慥牧摡敩瑮琨灯㡦㡦㡦捥捥捥㬩

慢正牧畯摮椭慭敧楬敮牡札慲楤湥潴昣昸昸攣散散戻捡杫潲湵浩条㩥楬敮牡札慲楤湥潴昣昸

昸攣散散汩整㩲牰杯摩䐺䥘慭敧牔湡晳牯楍牣獯景牧摡敩瑮猨慴瑲潃潬卲牴昣昸昸䔬摮潃潬

卲牴攣散散㬩潢摲牥硰猠汯摩⌠㙣㙣㙣搻獩汰祡戺潬正潭潢摲牥爭摡畩㩳瀲㭸漭戭牯敤慲楤獵

㈺硰敷止瑩戭牯敤慲楤獵㈺硰戻牯敤慲楤獵㈺硰执獧搴摻獩汰祡戺潬正瀻獯瑩潩㩮敲慬楴敶执

獧搴筮楤灳慬㩹湩楬敮戭潬正漻敶晲潬 朣楢琴执㝧执瑩浻牡楧㩮㔱硰执㝧执獧浻牡楧敬瑦瀰

絸朣杢㑳执獧扻捡杫潲湵潣潬㩲昣昸昸㬸慢正牧畯摮椭慭敧敷止瑩札慲楤湥楬敮牡氬晥⁴

جیگر آدم پاره پاره میشه …

خصوصاً وقتی گفت: 汦睯

 

S A L I  J O O N

 

ﺗﻮ ﺟﻨﮕﺎﯼ ﺣﺴﺎﺱ ﺑﺎﯾﺪ ﻟﺸﮑﺮ ﺯﻧﺎیی که در دوره ماهانه ان رو ﺑﻔﺮﺳﺘﻦ

.

.

.

.

ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍﺕ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﯼ ﻋﺼﺒﯽﺍﻥ

ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﺻﻠﺢ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﺷﻤﻨﻢ ﺍﻋﺼﺎﺑﺸﻮﻧﻮ ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺮﯾﺰﻩ!

و تا اونجارو با خاک یکسان نکنن آروم نمیگیرن ! |||||||||||||:

 

S A L I  J O O N

 

اگه دیدید پسری در جمع خانواده

آخر تماس تلفنیش میخنده و اصرار داره قطع کنه

و فقط از کلماتی چون:

شما لطف دارید ……

منم همینطور..

همچنین……

استفاده میکنه فکر نکنید با کلاسه نه…….!!!

.

 

 

داره فحش +۱۸ میخوره نمیتونه جبران کنه!!

 

S A L I  J O O N

 

ﻣﻦ ﮐﻼ ﺗﻮﯼ ﻃﻮﻝ ﻋﻤﺮﻡ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺑﯿﻮﻓﺘﻪ ﺭﻭ ﻏﻠﺘﮏ….

ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻏﻠﺘﮏ ﻧﯿﻔﺘﻪ رو زندگیم ﮐﺎﻓﯿﻪ!!!!

کمال تشکر رو از خداوند متعال دارم…:|

 

S A L I  J O O N

 

 از یارو شاسکوله می پرسن رشته ورزشی مورد علاقت چیه؟؟؟؟؟

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

میگه:

بسم الله الرحمن الرحیم

رشته ورزشی مورد علاقه من،

کشتی با بازیکنان والیبال ساحلی زنان برزیل!

 

S A L I  J O O N

 

تا حالا دقت کردین هرچی به یه پولدار بخندی پولدار نمیشی.

حالا کافیه به یه فلج بخندی

یه ماشین میزنه بهت از گردن به پایین قطع نخاع میشی ..!

 

S A L I  J O O N

 

 

دختره میره کله پزی، فروشنده میگه: چشم بذارم؟

دختره میگه: آخه من تو این یه ذره مغازه کجا قایم شم؟

فروشنده تشنج کرده یه پا و یه دستش فلج شده

کله گوسفنده هم زنده شد و فرار کرد

 

S A L I  J O O N

 

میدونی آمار ازدواج در چه حیوانی بیشتر است؟

.

.

.

.

.

.

.

.

در حلزون… چون هم خونه داره هم ماشین

 

S A L I  J O O N

 

شب امتحان

خوابگاه دخترا:

وااااااااای فقط ۴ دور کتاب خوندم

به دور ۵ نرسیدم میفهمی؟؟؟؟؟؟

خوابگاه پسرا:

احمق مگه نمیگم شاه دستِ منه رد کن

 

S A L I  J O O N

 

یه پشمک خریدیم,

روش نوشته بود

تولیدی حاج رضا

حاج علی

حاج حسین

حاج تقی و برادران…

بخدا راضی نبودیم واسه یه پشمک این همه حاجی بیوفتن تو زحمت

 

S A L I  J O O N

 

ﺩﻳﺸﺐ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻣﺴﺎﺑﻘﻪ فوتبال ﺭﻭ ﺍﺯ ﮐﺎﻧﺎﻝ ﻋﺮﺑﯽ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﻡ …

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

ﮔﺰﺍﺭﺷﮕﺮ ﻫﺮ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﻔﺖ , ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮔﻢ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺁﻣﯿﻦ!!!!

 

S A L I  J O O N

 

دیدین تو فیلما بچه تو خواب جیغ می زنه پدر و مادرش می رن بغلش می کنن؟

من یه بار تو خواب جیغ زدم

بابام یه لگدی تو شیکمم زد که دیگه چند ساله نتونستم جیغ بزنم.

فکر کنم جیغدونم پاره شده!!!

 

S A L I  J O O N

 

میگن بد حجابی عامل وقوع زلزله توی ایرانه،

بازم خدا رو شکر که

بی عدالتی ، اختلاس و دزدی دروغ و تهمت و افترا

عامل وقوع زلزله نیست

وگرنه ایران یکسره رو ویبره بود!

 

S A L I  J O O N

 

ﺗﻮ ﺧﻴﺎﺑﻮﻥ ﻣﻴﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺭﻓﻴﻘﻤﻮ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﻢ ؛

ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻡ : الاااااغ …

۶ ،۷ ﻧﻔﺮ ﺑﺮﮔﺸﺘﻦ |:

این آمار واسه کشورمون فاجعس!!

 

S A L I  J O O N

 

ﺩﻭﺑﻠﻪ ﭘﺎﺭﮎ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ..ﯾﻬﻮ ﺩﯾﺪﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺑﻠﻨﺪﮔﻮ

ﺩﺍﺩ ﺯﺩ … راننده پژو …

.

.

.

.

.

.

.

.

ﺁﺏ ﺩﻫﻨﻤﻮ ﻗﻮﺭﺕ ﺩﺍﺩﻡ … ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺩﯾﺪﻡ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ

ﻭﺍﻧﺘﯿﻪ …ﻣﯿﮕﻪ انار ساوه ﺩﺍﺭﻡ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﯼ ? ! 

.

.

ﻣﻠﺖ ﺭﻭﺍﻧﯽ ﺷﺪﻥ ﺑﺨﺪﺍ

 

S A L I  J O O N

 

تو اخبار ۲۰:۳۰ می‌گفت

۳۴۰۰۰ نفر تو آمریکا خودشون نمی‌دونن ایدز دارن!

آخه پدرسگ

یارو خودش نمی‌دونه

تو از کجا میدونی؟

 

S A L I  J O O N

 

مراسم خواستگارى ،پدر عروس : آقا داماد چیکارن ؟

پدر داماد : ایشون میتونن تو شرایط فعلی کشور زنده بمونن !!

.

.

.

.

.

.

پدر عروس:هزار ماشالله،مبارکــــــــــــه

 

S A L I  J O O N

 

ﭘﺴﺮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﻣﺎﻣﻮﺭﯾﺖ

ﻭﺳﻂ ﺑﯿﺎﺑﻮﻧﺎﯼ ﺑﻨﺪﺭ ﻋﺒﺎﺱ , ﺧﯿﺲ ﻋﺮﻕ , ﺳﺮ ﺩﮐﻞ ﻫﺎﯼ ﻧﻔﺘﯽ , ﺗﺎ ﺯﺍﻧﻮ ﺗﻮ ﮔﺎﺯﻭﺋﯿﻞ !

.

.

.

.

.

.

.ﻧﺎﻣﺰﺩﺵ ﺑﺮﺍﺵ اس ام اس ﺯﺩﻩ :

ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻗﻬﻠﻢ چلا ﺩﯾﺸﺐ ﺑﻮﺱ نفلستادی؟

 

S A L I  J O O N

 

ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯿﻪ ﻣﻬﻤﻮﻥ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻣﻬﻤﻮﻧﺶ ﻣﯿﮕﻪ ﮔﺰ ﺑﺨﻮﺭ

ﻣﻬﻤﻮﻥ ﻣﯿﮕﻪ ﻣﻤﻨﻮﻥ ﯾﮑﯽ ﺧﻮﺭﺩﻡ

ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﯿﻪ ﻣﯿﮕﻪ دو ﺗﺎ ﺧﻮﺭﺩﯼ

ﻭﻟﯽ ﺍﺷﮑﺎﻝ ﻧﺪﺍﺭﻩ

ﺑﺎﺯﻡ ﺑﺨﻮﺭ

 

S A L I  J O O N

 

ﺑﻌﻠﺖ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﺮﺩ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﺸﮑﻼﺕ ، ﮔﺮﺍﻧﯽ ﻣﺴﮑﻦ، ﻣﺎﺷﻴﻦ،

ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ، قسط، خرید نان و دیگر مواد غذایی ﻭ

ﻣﺨﺎﺭﺝ ﺑﺎﻻﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ و هزاران بدبختی دیگر

.

.

.

.

.

.

.

ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺎ ﺷﯿﺐ ﻣﻼﯾﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯼ ﭘﺪﺭﺍﻥ است

 

S A L I  J O O N

 

 

ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻨﺪﻩ ﺣﻘﯿﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺍﺑﻬﺎﻡ ﻭ ﺳﻮﺍﻝ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﻮﻧﺪﻩ .

ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻢ ﺍﮔﻪ ﺟﻮﺍﺑﺸﻮﻥ ﺭﻭ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯿﺪ، ﺑﮕﯿﺪ :

-۱ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﻫﻮﺍﭘﯿﻤﺎﯼ ﮔﻤﺸﺪﻩ ﻣﺎﻟﺰﯼ ﭼﯽ ﺷﺪ ﺁﺧﺮﺵ؟

-۲ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪﺩﺍﻧﺎﯾﯽﻓﺮ ﺳﺮﺑﺎﺯ ﺭﺑﻮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺗﻮﺳﻂ ﺟﯿﺶ ﺍﻟﻌﺪﻝ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺭﺳﯿﺪ؟

-۳ ﺁﺧﺮﺵ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﺩﺯﺩ ﻣﺠﺴﻤﻪﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩﻩ؟

-۴ ﺍﺯ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻮﺳﯽ ﺻﺪﺭ ﭼﻪ ﺧﺒﺮ؟

-۵ ﺍﺻﻐﺮ ﻓﺮﻫﺎﺩﯼ ﭼﺮﺍ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻓﯿﻠﻢ ﻧﻤﯽﺳﺎﺯﻩ؟

-۶ ﺍﺳﯿﺪﭘﺎﺵﻫﺎﯼ ﺷﻬﺮ ﺍﺻﻔﻬﺎﻥ ﮐﯿﺎ ﺑﻮﺩﻥ؟

-۷ ﻗﺎﺗﻞ ﯾﺎ ﻗﺎﺗﻠﯿﻦ ﻧﺎﺻﺮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻬﯽ ﭼﻪ ﻓﺮﺩ ﯾﺎ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺑﻮﺩﻧﺪ؟

-۸ ﺭﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺑﺮﻭﺳﻠﯽ ﮐﺸﻒ ﺷﺪ؟

-۹ ﺁﺧﺮﺵ ﻟﯿﻮﻧﻞ ﻣﺴﯽ ﻭ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﻣﺸﺎﯾﺨﯽ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﻭ ﻣﻼﻗﺎﺕ ﮐﺮﺩﻥ؟

-۱۱ ﺁﯾﺎ ﻭﺍﻗﻌﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﮊﺍﭘﻦ ﻧﺴﺨﻪ ﺳﺎﻧﺴﻮﺭ ﺷﺪﻩ

ﺳﺮﯾﺎﻝ ﺍﻭﺷﯿﻦ ﺭﻭ ﺍﺯ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺧﺮﯾﺪ؟

-۱۲ ﺁﯾﺎ ﻭﺍﻗﻌﻦ ﺟﻮﻟﺰ ﻭ ﺟﻮﻟﯽ ﺩﺭ ﮐﺎﺭﺗﻮﻥ

ﺩﻭﻗﻠﻮﻫﺎﯼ ﺍﻓﺴﺎﻧﻪﺍﯼ، ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩﻥ؟

-۱۳ ﺁﯾﺎ ﺣﻘﯿﻘﻦ ﺍﻭﻥ ﯾﺎﺭﻭ ﺑﺮﺯﯾﻠﯿﻪ ﻣﺮﺑﯽ ﺳﻮﺑﺎﺳﺎﺍﻭﺯﺍﺭﺍ ،

ﻋﻤﻮﯼ ﺳﻮﺑﺎﺳﺎ ﺑﻮﺩ؟ ﻣﮕﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﻋﻤﻮﯼ ﯾﮏ ﮊﺍﭘﻨﯽ، ﺑﺮﺯﯾﻠﯽ ﺑﺎﺷﻪ؟؟

 

-۱۵ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﺳﺎﺳﯽ ﻣﺎﻧﮑﻦ ﭼﻪ ﻃﻮﺭ ﺗﻮﻧﺴﺖ

ﺑﺎ ﯾﮏ ﻗﺮ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﻫﺎ، ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻨﻪ ﮐﻪ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻧﻪ ﺍﻭﺑﺎﻣﺎ؟

-۱۶ ﻃﺒﻖ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺍﺭﺗﺶ ﺳﻮﺭﯾﻪ ﭼﻬﺎﺭﺳﺎﻟﻪ ﮐﻪ

ﺩﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﺴﺘﻤﺮ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺸﺮﻭﯼ ﻣﯽﮐﻨﻪ،

ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﺣﻮﻣﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺑﺎ ﺗﺮﻭﺭﯾﺴﺖﻫﺎ ﺩﺭﮔﯿﺮﻥ؟

-۱۷ ﭼﺮﺍ عایا!
 

 

S A L I  J O O N

 

اگر پدرانمان در مقابل چشم های ما مادرانمان را می بوسیدند

اگر قدیم ها به همسرشان نمی گفتند “منزل” یا به اسم فرزندِ پسر خطابشان نمی کردند

اگر گهگاهی به جای پوشک و ملاقه و آبکش،کتاب و قلم دست مادرانمان می دیدیم

اگر یاد می گرفتیم زنی که عطر می زند فاحشه نیست

اگر یاد می گرفتیم زنی که گیسوانش را به باد می سپارد قصد خود فروشی ندارد

اگر با صدای پاشنه های کفش یک زن،هزار و یک سر نمی چرخید به سمت صدا

اگر مردی به زنی شاخه گلی می داد ،نمی شد زن ذلیل و برده ی زن

اگر حجابِ ذاتِ یک زن می شد ناموس

و هزار و یک اگر و امای دیگر

امروز زن ها را معیار عقده های جنسی و عقب ماندگی یک جامعه قرار نمی دادند

زن دست نوشته ی احساسات خالق است در آفرینش

معیارهایمان را اشتباه نوشتند

اشتباه…

 

S A L I  J O O N

 

راستی تا یادم نرفته بگم دوستانی که مازراتی دارن

مراقب فیلترهای روغن تقلبی عربی باشن

فقط اصلی استفاده کنید.

لطفأ اطلاع رسانی کنید

تا دوستان دیگه ام مثل بنده متحمل ضرر نشن