هزاران زن مثل من
هزاران زن مثل من

هزاران زن مثل من

خانوادگی

ایام بازنشستگی 3

سلام دوستان عزیز. در این شب عزیز از خدا میخوام که همه تون جاجت روا شید. طاعات وعباداتون قبول درگاه حق تعالی .روزگار من هم خوبه ،با پسر بزرگم اشتی کردم الان اینقدر برام حرف میزنه که نگو.البته بازم خوبه.شیرین عسل هم که دیگه کارنامه قبولی گرفته خیالش راحته تا جایی که میتونه فیلم میبنه با دوستاش وگاهی هم با من گردش وسینما. .. میره خونه هنوز نخ ییدم یکبار تا پای قول نامه رفتیم ولی فرو شنده با وجود اینکه خکدش اصرار داست بریم برای توافق ومن 30میلیون هم بالا رفتم قبول نکرد.حتی میخواستم ماشینم بفروشم.بعد که ما اومدم بیرون از املاک زنگ زده بودن که برگردیم من هم متوجه زنگ نشدم بعد هم چند بار املاکی زنگ زد 

ولیمتوجه شدم مستاجر ساکن تا اخرهای شهریور قرارداد داره و تقاضا داره تا اواسط مهر هم بمونه.این وسط صاجبخونه خودم میگفت مبخواد خونه روبفروشه .از یک طرف هم پام ضربه دیده بود نمتونستم رانندگی کنم در نتیجه دنبال خونه هم نمتونستم برم.تین وسط تلفن خونه مونم دل بخواه کار میکنه .مخابزات میگه مشکل از ما نیست از بیرونم اودم درست کرد چند رور خوب بود .بعد دوباره مثل قبل شد .موبایلم خونمون خوب انتن نمیده .خلاصه بل بشوی که نگو .حالا خوشبختانه صاحب خونه از فروختن منصرف شده. پتم هم خوب سده ولی ار جمعه از این بیماری ویروسی ها گرفتم امروز رفتم دکتر کمی بهنر شدم.کاش زودتر جایی پیدا کنم جابجا شم زندگیم رو عادی پی

نظرات 7 + ارسال نظر
علی امین زاده دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 08:10 http://www.pocket-encyclopedia.com

بلا دوره انشا اله.
من که الان چند هفته است درد گلو درد هم به دردهای متعارفم اضافه شده! حس قهرمانهای رمان های قرن 19 رو دارم با این همه درد!!

برای گلو درد کمی جوش شیرین با غرغر کنید خیلی موثر باکتری ها رو از بین میبره من خودم امتحان کردم

علی امین زاده دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 09:49 http://www.pocket-encyclopedia.com

فرصت داشتید خوشحال می شوم در مورد جدیدترین مقاله ی من هم کامنتتان را داشته باشم:

متقارن یا نا متقارن؟! مساله این است!
http://www.pocket-encyclopedia.com/?p=1446
ready up و منتظر حضور سبزتان

سلام دوست عزیز .اومدم خوندم نظرم رو هم نوشتم موفق باشید.

tarlan دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت 18:39 http://tarlantab.blogsky.com/

عبادتت قبول عزیز جان
امیدوارم هر چه زودتر خونه مورد نظرت رو پیدا بکنی .ما هم دنبال خونه برای نوید میگردیم .
خوشحالم که با پسر عزیزت آشتی کردی
امیدوارم همیشه ایام به کامت باشه خانومی.

سلام ترلان عزیزم،طاعات و عبادات شما هم قبول درگاه حق..ممنون از لطفت .ان شاء اله یه خونه خوب برای نوید جان پیدا کنید.قهرمون طو لانی شده بود و من خیلی نگرانش بودم. الان رفتارش خیلی بهتر شده ولی هنوز اونی که من میخوام نیست. خدا همه بچه ها خودش حفظ و هدایت کنه. من هم بهترین ها رو برای تو و خانواده ات ارزو میکنم.

ن سه‌شنبه 16 تیر 1394 ساعت 17:51

سلام قبول باشد عبادات شما
مثل اینکه آدم بازنشسته بشود کار های دیگه هجوم می آورندآخه اون زمان که شاغل بودید وقت زیاد ترین برای وبلاگت می گذاشتید
کاشک همه ی قهر ها مثل قهر مادر و فرزند باشه که زیاد دوام ندارد
ایشاالله یک آپارتمان باب میل ات به زودی پیدا کند

سلام دوست گرامی،بله سر کار که میرفتم امکانات برام فراهم بود بیشتر به وبلاگ میرسیدم .الان باید با گوشی تلفن بنویسم که یک مقدار سخته واین دنبال خونه گشتن تمام وقت وانرژی من گرفته به کار دیکه نمیرسم یه لب تاب هم خریدم که الان چون مودم ندارم نمیتونم استفاده کنم.علت کم کاریم هست.ممنون از دعاتون واقعا اگر زودترخدا بخوادجا بجا شم زندگیم روال عادی شو پیدا میکنه.باور کنید از بازنشستگی هنوز هیچی نفهمیدم.امیدوارم امشب خدا برای همه دوستان مجازی و واقعی منجمله شما وخودم سرنوشت خیر رقم بزنه.

مینا پنج‌شنبه 18 تیر 1394 ساعت 16:02

خوبه بازنشسته شدی وگرنه اینهمه کارو کی میخواست انجام بده ؟؟!! از همسایه ها بپرس ببین وضعیت اینترنت اونا چطوریه . ضمنا چون تازه اشتی کردین فقط و فقط به حرفهاش گوش کن . الان وقت تسویه حساب و مرور دلخوری ها نیست وگرنه باز میره تو لاک خودش .یک کمی بهش مسئولیت بده . مثلا همین تحقیق راجع به اینترنت از کدوم شرکت بگیره ووو . اگه پسرت گواهینامه داره بذار اون ببرت دنبال خونه بگردین . اگرهم نداره تشویقش کن که بگیره . بالاخره که بچه ها گواهینامه میگیرین چه بهتر که مشوقش خودت باشی .

سلام مینا جان،تشکر از راهنمایهات .خودمم سعی ام اینکه بهش مسءیولیت بهش بدم. ولی بشدت از زیر هر مسیولیتی فرار میکنه. با وجود اینکه رانندگی دوست داره گواهینامه هم داره ولی میگه من حوصله ندارم.حتی بحاطر اون یه خونه تقریبا مناسب که پیدا کرده بودم .ازش صرف نظر کردم. فعلا دارم مدارا میکنم.چاره دیگه ایی هم ندارم. امروز هم بهم میگفت دلم برات میسوزه. چقدرمظلومی.توکل بخدا .خدا خودش کمک کنه که عاقل شه.

مینا جمعه 19 تیر 1394 ساعت 11:37

زهراجان - گل پسرت اگه از زیربار مسئولیت ها فرار می کنه یا از رانندگی کردن صرف نظر می کنه ، از انتقاد شدن میترسه - بچه ها تو این سن - چون توی دوران بلوغ هستن و دنیا جدید رو دارن کشف می کنند - خودشون رو بهتر از هر کسی میدونن - فکر نمی کنن که پدر ومادر ها هم قبلا این دنیا رو هم کشف کردن !!! از اینکه بهت میگه دلش برات میسوزه بخاطر اینه که نمی تونه کمکت کنه - هم خودشو به لحاظ سنی کوچیک میدونه - هم از انتقاد و سرزنش میترسه - .زیر پوستی بهش بفهمون که همه اشتباه میکنن ولی انتقاد مارو بهتر میکنه . هر چند بعضی اشتباهات قابل بخشش یا جبران نیست . ظرفیت هامون باید ببریم بالا .اینارو در حضور اون پسر کوچکترت هم بگو . اونم باید این دوره هارو طی کنه .

سلام مینای عزیزم،تشکر از راهنمایها ت.من معمولا از بچگی هم برای اشتباهاتی که میکردن . انتقاد یا دعوا نمیکردم.میدونم این بچه ها بخاطر شرایطی که برامون پیش اومده صدمه دیدن فکر میکنم من بخاطر جبران وبیشتر صدمه ندیدن خیلی بهشون رسیدگی کردم که احتمالا اشتباه بوده.شروع کردم از کارهای کوچک مثل سفره جمهع کردن. ... تا بلکه کم کم مسولیت پذیر بشن. بچه بودن اینطور نبودن .خیلی کمک میکردن.شایدم ژن تنبای از پدرشون به ارث بردن(شوخی کردم)برام وعا کن موفق بشم

زرین دوشنبه 22 تیر 1394 ساعت 19:50 http://zarrinpur.blogsky.com

زهرا جون بلا دوره انشالا.مواظب خودت باش .امیدوارم بزودی خونه دلخواهتو پیدا کنی .یه خرده دست تک.ن بده ممکنه بعداز قطعنامه گرون بشه.نمیدونم شایدم ارزون شد.خدارو چی دیدی.من زیاد از اینجور چیزا سر در نمیارم.خیلی خوبه که پسرت هم آشتی کردی.اونم کمکت میکنه.شما ساکن تهران هستید؟

سلام زرین جان،ممنونم .ابن مریضی باعث شد که نتونم برم دنبال خونه .هرچی خدابخواد .امیدوارم هیچی گرون نشه نه بخاطر خودم پور مردم دراومده.امروز بعد از 10روز یک مورد دیدیم. به کمک این پسر امیدی نیست.خودم باید همت کنم.فقط اخبار من میبره برای پدرش وخانواده اون من به چشم اعتقادی ندارم ولی از اون پنج شنبه که رفتدخونه عموش وگفته به عموس که میخوام خونه بخریم من مریض شدم. دیشبم رفته بود استقبال پسر عمه اش که از خارج میومد. شوهر عمهاش بهش حرفهایی زده بود که ناراحت شده بود.واقعا موندمباخاش چکار کنم.خوشجالم که تونستی کامنت بزاری من که برای دوستان بلاک اسکای نمیتونم پیام بذارم .دیروز وبلاگ ترلان جونم رفتم .باز نمیشد برای شما هم همین طوره. بله عزیزم من تهران هستیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد